و كيفيت صدور افعال انسان مى باشد، زيرا تعمق مستضعفين فكرى در امورى كه فكرشان قصور دارد، منجر به جبر مى شود، زيرا عامى هنگامى كه بشنود كه كسى مى گويد: چطور ممكن است در اين عالم چيزى اتفاق بيافتد كه هيچ گونه تمايلى به آن نداشت و چطور مى شود كه اراده مخلوق برگشت به اراده خالق كند. و همچنين بگويد: هنگامى كه در لوح نوشته شده و در علم الهى نهفته بود كه (زيد) كافر مى شود، پس چگونه زيد مى تواند از بند كفر رهايى يابد و آيا ممكن است خلاف علم الهى كه در لوح نقش بسته است، تحقق يابد. و سخنانى از اين قبيل، عامل مى شود كه امر بر او مشتبه شود و شبهه اى در نفس او ايجاد شده گمان او را نسبت به صحت مذهب جبريه، استحكام بخشد. براى همين مسائل بود كه حضرت امير (عليه السلام) ايشان را از تعمق در اين گونه مباحث، نهى نمود اما انديشمندان و فرزانگان، مورد نهى آن حضرت واقع نشده اند).
* * *