از مجموع اين روايات معلوم مىشود كه حوادث پى در پى حجاز كه مقدمه ظهور است، با آتش زرد سرخ فامى در حجاز و يا شرق آن، آغاز و چند روز ادامه مىيابد، آنگاه آخرين فرمانرواى خاندان فلان كشته مىشود و بر جانشينى او اختلاف گردد و اين اختلاف به نيروهاى سياسى حجاز كه بيشتر آنها قبائل آن سامانند، سرايت مىكند... بحران سياسى حجاز در نزاع بين شرق و غرب تأثير مىگذارد... سپس خروج سفيانى و نداى آسمانى و آنگاه ورود لشكر سفيانى از سوريه به داخل حجاز و حوادث مدينه و پس از آن حوادث مكه و ظهور مقدس پديدار مىگردد. در منابع سنى ها تعدادى روايت آمده كه آتش حجاز را از نشانه هاى قيامت ياد مىكند از آن جمله در كتاب صحيح مسلم مىخوانيم:
" قيامت برپا نمىشود مگر آنكه آتشى در حجاز برافروخته شود كه روشنائيش گردن شتر را در بصرا روشن كند " (1) يعنى نور آن به شهر بصرا در سوريه مىرسد. تعدادى از همين روايات در كتاب مستدرك حاكم ج 4 ص 443 - 442 آمده و مىگويد: " آتش مذكور از كوه وراق يا حبس سيل و يا وادى حسيل برآيد ". حبس سيل محلى است نزديك مدينه منوره و ممكن است اشتباها از آن به وادى حسيل ياد شده باشد و برخى ديگر از روايات مىگويند: " آن آتش از منطقه عدن در حضرموت پديد آيد و مردم را به سوى محشر و يا مغرب كشاند ".
همانگونه كه ملاحظه مىكنيد روايت موجود در صحيح مسلم به صراحت نمىگويد كه اين آتش از نشانه هاى قيامت است بلكه فقط وقوع آن را در آينده حتمى مىداند... به اعتقاد من، آن آتشى كه از نشانه هاى رستاخيز و قيامت است، آتش عدن يا حضرموت است كه در منابع شيعه و سنى به آن اشاره شده است.