علاوه بر اين مطالب، عبارت هاى موجود در روايت، اوصاف دقيقى از نهضت و قيام ايرانيان را در بر دارد، از اين رو بخشهائى از آن را مورد ارزيابى قرار مىدهيم.
به نظر من اين روايت با حديثى كه قبلا از پيامبر (صلى الله عليه وآله) نقل شد، ارتباط دارد.
به عبارتهاى امام باقر (عليه السلام) دقت كنيد:
" گويا مىبينم گروهى از مشرق زمين خروج كردهاند " از اين جمله مىتوان فهميد كه اين قيام، از وعده هاى حتمى خداوند متعال است و اين مفهوم همان جمله اى است كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) و امامان (عليهم السلام) چنين تعبير كردند " گويا آن را مىبينم " و يا " آن مسأله محقق شده " اين گونه كلمات دلالت بر حتمى بودن و روشن بودن مسأله در ذهن شريف آنان به شكل حتمى دارد، گويا كه آن ماجرا را مىبينند بلكه مىتوان گفت دلالت بر ديدن آنان با بصيرت ويژه اى دارد كه خداوند به آنان عنايت فرموده و متناسب با مقام پيامبر (صلى الله عليه وآله) و مقام اهل بيت آن حضرت است.
همچنين مىتوان از اين روايت فهميد كه نهضت ايرانيان از طريق انقلاب است، زيرا مفهوم عبارت " خروج كردهاند " نيز همين است، به عبارت امام توجه كنيد:
" طالب حقاند اما آنها را اجابت نكنند، مجددا بر خواسته هايشان تأكيد دارند، اما مخالفان نپذيرند، وقتى چنين شود. شمشيرها را به دوش كشيده در مقابل دشمن بايستند، آنگاه پاسخ مثبت گيرند ولى اين بار خودشان نپذيرند تا آنكه همه قيام كنند و آن را جز به صاحبتان تحويل ندهند ".
اين پافشارى در حقجوئى ايرانيان تداوم مىيابد، آنها از دشمنان خود " طالب حق اند " يعنى از ابرقدرتها مىخواهند كه در شئون زندگى آنان دخالت ننموده و دست از اين مردم بردارند تا داراى استقلال باشند... اما به آنان اعتنا نمىكنند، تا مجبور به گرفتن سلاح شوند. ايرانيان در اين نبردها به پيروزى مىرسند، دشمنان خواسته اوليه آنها را مىپذيرند اما ديگر دير شده و شرائط دگرگون گشته و ايرانيان