زير بار آن نمىروند. پس از آن، انقلاب جديد مردم آغاز مىگردد: " تا اينكه قيام كنند " انقلابى كه متصل به ظهور حضرت مىشود و با ظهور او، پرچم مبارزه را بدست وى مىسپارند.
در يكى از اين روايت ها آمده است كه ايرانيان پس از درخواستهاى اوليه شان دست به مبارزه مىزنند و در آن مبارزه به پيروزى مىرسند: " آنان حق را طلب كنند اما اجابت نشوند پس به نبرد پردازند و پيروز شوند آنگاه خواسته آنان را بپذيرند ولى ايرانيان قبول نكنند ".
توجه به اين نكته در حديث لازم است كه از جمله " حق را طلب كنند اما اجابت نشوند " مىتوان فهميد كه اولا حق طلبى ايرانيان طى دو مرحله صورت مىپذيرد يكى قبل از جنگ و درگيرى و ديگرى بعد از آن و ثانيا انقلاب فراگير و گسترده آنان نزديك به زمان ظهور حضرت خواهد بود " تا آنكه قيام كنند ".
نكته ديگر اينكه حديث مذكور، نهضت ابتدائى ايرانيان را با عبارت " خروج " مطرح كرد اما از نهضت دوم كه متصل به ظهور حضرت است با عبارت " قيام " ياد نمود. از اين بيان امام (عليه السلام) مىتوان فهميد كه نهضت دوم مهمتر و عظيم تر از نهضت ابتدائى و مرحله تكامل يافته آن است كه طى آن ايرانيان با خيزش همگانى و قيام الهى خويش زمينه را براى ظهور حضرتش فراهم خواهند ساخت.
ممكن است از بيان امام كه فرمود " تا اينكه قيام كنند " و نفرمود " پس قيام مىكنند " چنين استفاده شود كه بين پاسخگويى دشمن به خواسته هاى ايرانيان و بين قيام بزرگ دوم آنان فاصله اى وجود داشته باشد. و شايد بتوان گفت اين فاصله به خاطر مرحله اى از شك و ترديد در ميان آنان بوجود خواهد آمد و ريشه آن يا به جهت پيدايش خط فكرى خاصى در بين خودشان است كه فقط با گرفتن امتياز از دشمن موافق است و يا به سبب شرائط خارجى كه بر آنان تحميل مىگردد. اما سر انجام