اعمال زور و دست بردن به اسلحه ديد. در مقابل سپاه خويش آمد و خطابهاى كوتاه اما مهيج و شورانگيز به اين مضمون انشاء كرد: " اينان ستمگرى آغاز كردند، در ستيزه را گشودند و با روش خصمانه شما را پذيرا شدند. اينان مانند گرسنه اى كه غذا مى طلبد جنگ وخونريزى و خون آشامى مى طلبند. جلوى آب آشاميدنى را بر شما گرفته اند، اكنون يكى از دو راه را بايد انتخاب كنيد راه ديگرى نيست. يا تن به ذلت و محروميت و خوارى بدهيد و هم چنان تشنه بمانيد، يا شمشيرها را از خون پليد اينان سيراب كنيد، تا خودتان از آب گوارا سيراب شويد. زنده بودن اين است كه پيروز و فاتح باشيد، هر چند به بهاى مردن تمام شود. و مردن اين است كه مغلوب و زير دست باشيد هر چند زنده بمانيد. شما بهتر مى دانيد معاويه گروهى گمراه و بدبخت را گرد خويش جمع كرده و از جهالت و بى خبرى آنها، استفاده مى كند. تا آنجا كه آن بدبختها بى جهت، گلوهاى خودشان را هدف تير مرگ قرار داده اند ". (1) اين خطابه مهيج، جنبشى عظيم در سپاهيان على (عليه السلام) به وجود آورد. خونشان را به جوشش آورد. آماده كارزار شدند و با يك حمله سنگين دشمن را تا فاصله زيادى عقب راندند و " شريعه " را متصرف شدند. در اين وقت عمرو بن العاص كه پيش بينى او به وقوع پيوسته بود، به معاويه گفت: " حالا اگر على و سپاهيانش معامله به مثل كنند و با تو همان كنند كه تو با آنها كردى، چه خواهى كرد؟ آيا مى توانى بار ديگر " شريعه " را از آنها بگيرى؟ " معاويه گفت: " به عقيده تو، على، اكنون با ما آنگونه رفتار خواهد كرد كه ما كرديم؟ " عمرو عاص گفت: " نه به عقيدهء من على، با ما معامله به مثل نخواهد كرد، و ما را در مضيقه بى آبى نخواهد گذاشت. او براى چنين كارها نيامده است ". از آن سو سپاهيان على (عليه السلام)، بعد از آنكه ياران معاويه را از شريعه دور كردند، از على (عليه السلام) خواستند اجازه بدهد مانع آب برداشتن ياران معاويه بشوند.
على (عليه السلام) فرمود: " مانع آنها نشويد، من به اين گونه كارها كه روش جاهلان است دست نمى زنم. من از اين فرصت استفاده مى كنم و مذاكرات خود را با آنها بر اساس كتاب خدا آغاز مى كنم. اگر پيشنهادها و صلاح انديشيهاى من پذيرفته شد كه چه بهتر و اگر