(مسأله 1779) اگر غير مال التجاره مالى داشته باشد كه خمسش را داده يا خمس ندارد مثلا چيزى را براى مؤنهاش خريده باشد، چنانچه قيمتش بالا رود، اگر آن را بفروشد خمس مقدارى را كه بر قيمتش اضافه شده، بايد بدهد و همچنين اگر مثلا درختى را كه خريده ميوه بياورد، يا گوسفند چاق شود، در صورتى كه مقصود او از نگهدارى آنها اين بوده كه منفعتى از آن ببرد، بايد خمس آنچه زياد شده بدهد. بلكه اگر مقصودش منفعت بردن هم نبوده اگر آن را بفروشد بايد خمس آن را بدهد.
(مسأله 1780) اگر باغى احداث كند براى آن كه بعد از بالا رفتن قيمتش بفروشد، بايد خمس ميوه و نمو درختها و زيادى قيمت باغ را بدهد، ولى اگر قصدش اين باشد كه ميوه آن درختها را فروخته و از قيمتش استفاده كند، فقط بايد خمس ميوه و نمو درختها را بدهد و تا ما دامى كه باغ را نفروخته ترقى قيمت باغ خمس ندارد.
(مسأله 1781) اگر درخت بيد و چنار و مانند اينها را بكارد، بايد هر سال خمس زيادى آنها را بدهد، و همچنين اگر مثلا از شاخههاى آن كه معمولا هر سال مىبرند، استفادهاى ببرد و به تنهائى يا با منفعتهاى ديگر كسبش از مخارج سال او زياد بيايد، در آخر سال بايد خمس آن را بدهد.
(مسأله 1782) كسى كه چند رشته كسب دارد مثلا اجاره ملك مىگيرد، و خريد و فروش و زراعت هم مىكند، بايد خمس آنچه را كه در آخر سال از مخارج او زياد مىآيد بدهد و چنانچه از يك رشته نفع ببرد، و از رشته ديگر ضرر كند، بنابر اظهر نفع و ضرر روى هم حساب مىشود.
(مسأله 1783) خرجهائى را كه انسان براى بدست آوردن فائده مىكند، مانند دلالى و حمالى مىتواند از منفعت كسر نمايد، و نسبت به آن مقدار خمس لازم نيست.
(مسأله 1784) آنچه از منافع كسب در بين سال به مصرف خوراك و پوشاك و اثاثيه و