هلو از كتاب قديمى:
خوخ به فارسى شفتالو نامند آنچه گوشت آن از دانه جدا شود هلو گويند و غير آن را كاردى و بهترين آن هلو است د اول سرد و در دوم تر وملين و مسكن تشنگى و غليان خون و صفرا و بخارات حاره يابسه و جهت تبهاى صفراوى خالص ودموى و رفع بدبوئى دهان و خشكى دماغ وترطيب مزاج سوداوى كه از احتراق اخلاط باشد و در امزجه حاره معين باه و مشهى طعام و نيم رطل آب آن را شب گذاشته تا صاف شده باشد با شكر و ترنجبين و امثال آن مسهل صفرا و جهت رفع اخلاط سوخته نافع و مضر مرطوبيت و اعصاب و سريع التعفن ومورث تبهاى مزمنه اگر چه بعد از يك ماه و دو ماه باشد و مصلح آن عسل و مرباى زنجبيل و قسم كاردى آن غليظ تر و دير هضم وباقوه قابضه ونفاخ ومورث قولنج و به دستور خام وتلخ آن همين آثار دارد و خشك كرده آن قابض وبغايت ديرهضم و بعد از هضم كثير الغذا مانع سيلان فضول بمعده و دو اوقيه آب برگ شفتالو و شكوفه آن با شكر جهت كشتن كرم معده وحب القرع بسيار مؤثر و طلاى آن بر ناف دافع كرم شكم و بربدن بعد از نوره طلا نمودن تازه و خشك آن جهت رفع بدبوئى نوره و ضماد شكوفه آن با آب كرنب جهت قلع ثاليل نافع وابن رضوان تصريح نموده كه يدانك شكوفه آن اسقاط جنين زنده مىكند و روغن دانه آن جهت درد گوش وكرى وتفتيح سده آن و درد بواسير و خائيدن مغز