دارد كه مى فرمايد:
عامه مردم (شمس وقمر)، هر يك را به استقلال (نير) دانند، و از لسان ارباب فضل و قلم هم مىشنوى و مى بينى كه شمس و قمر را (نيرين) گويند، حتى در كتب هيأت ونجوم نيز از شمس وقمر تعبير به (نيرين) مى شود، بلكه ظاهرا اين تعبير از اهل هيأت و نجوم، شايع شده است.
چون شب به نور ماه روشن است، در بادى نظر گمان مى رود كه روشنى از خود ماه به زمين رسيده است و كسى كه از واقع خبر دارد، مى داند كه نور ماه نيز از شمس است، يعنى شب هم چون روز به نور شمس روشن است. و (قمر) به مثل، چون آيينه اى كه در درون خانه نصب است و شمس، چراغى است كه از بيرون خانه مواجه با آيينه است و نور چراغ در آن آيينه منعكس مى شود و در صحن خانه مىتابد. آنكه از بيرون خانه بى خبر است، پندارد كه اين روشنايى از آيينه است و به اين بيان، سر گفتار حضرت وصى امير المؤمنين على (ع) در دعاى (صباح) دانسته مى شود كه فرمود: (وجعلت الشمس والقمر للبرية سراجا وهاجا)، يعنى خدايا!
خورشيد و ماه را براى خلق، چراغ فروزان گردانيدى، كه نفرمود: دو چراغ فروزان و به تازى نگفت: (سراجين وهاجين).
غرض اينكه: اگر كسى بگويد ماه روشن نيست و نور ندارد و شب را روشن نكرد، نادرست است، زيرا بالبداهه ماه است كه روشن است و روشن كرد.
در عين حال، اگر بگويد (نور) مستقلا از ذات اوست، باز نادرست است كه نور قمر مستفاد از شمس است. و اگر بگويد خورشيد است كه شب را روشن كرد بدون واسطه، باز نادرست است، گرچه نور، نور خورشيد است. (1) مرحوم (استاد علامه شعرانى) - قدس سره الشريف - فرموده است: بايد عمل