شب و روز و يا در مورد سير ماه و مانند آن نيست.
بنابر اين، ايمان به قضاء و قدر تكوينى، همان ايمان به قانون عليت و سلسله نظام علت و معلول و حدود و كيفيت و كميات آنهاست كه در واقع مشتمل بر دو مطلب است: نخست اينكه بدانيم هيچ حادثه اى در عالم بدون علت نيست و حتى مقدار و كيفيت حادثه، بستگى به مقدار و كيفيت علت آن دارد. و ديگر اينكه:
بدانيم سرچشمه همه موجودات و علت العلل همه پديده ها و آفريده ها (خداوند) است و همه از وجود او سرچشمه مى گيرند، كه ايمان به (قضاء و قدر) به اين معنا هيچ گونه اثر تخديرى كه ديگران ادعا كردند را به دنبال نخواهد داشت.
2 - (قضاء و قدر تشريعى): منظور از (قضاء و قدر تشريعى) همان فرمان الهى در تعيين وظايف فردى و اجتماعى انسانها و مقدار و حدود اين وظايف است، مثلا مى گوييم نماز واجب است (اين يك فرمان الهى و قضاى تشريعى است) سپس مى گوييم: مقدار نماز در هر شبانه روز (هفده ركعت) است (اين يك قدر الهى و تشريعى است) و مى گوييم: زكات و پرداختن حقوق نيازمندان، واجب است (اين قضاء است) سپس مى گوييم مقدار آن ده درصد و گاهى پنج درصد و گاهى دو و نيم درصد است (اين قدر است).
در قرآن مجيد (قضاء و قدر) به معناى دوم نيز آمده است، مثلا:
(و ما كان لمؤمن ولامؤمنة اذا قضى الله ورسوله امرا ان يكون لهم الخيرة من امرهم). (1) طبق اين آيه، هرگاه خدا و پيامبر، دستورى درباره چيزى صادر كنند، كسى اختيارى از خود در تغيير آن ندارد (در اينجا قضاء به معنا دستور تشريعى است) و يا آمده است كه: (وقضى ربك الا تعبدوا الا اياه وبالوالدين احسانا). (2)