حكيم سبزوارى نائل شد، از او سؤال كرد مقصود مولوى از اين بيت چيست ما همه شيريم ولى شير علم * حمله مان از باد باشد دم به دم در پاسخ فرمود كه: مولوى (لا حول ولا قوة الا بالله) را ترجمه مى كند.
در تبيين اين حقيقت، شبسترى گويد:
اگر خورشيد در يك حال بودى * شعاع او به يك منوال بودى ندانستى كسى كاين پرتو از اوست * نبودى هيچ فرق از مغز تا پوست جهان جمله فروغ نور حق دان * حق اندر وى ز پيدايى است پنهان چو نور حق ندارد نقل و تحويل * نيايد اندر او تغيير و تبديل تو پندارى جهان خود هست دائم * به ذات خويشتن پيوسته قائم (1) و آن كس كه نظر بر خورشيد دارد، داند كه نور ديوار از خورشيد است، اگر چه روشنى به ديوار، انتساب دارد كه براستى ديوار روشن است. و در اين انتساب شكى نيست و بديهى و ضرورى است، ولى روشنى او از خورشيد است.
هم چنان كه گفته ايم، قيام وقعود به ما منسوبند، ولى (حول وقوت) از خداوند است. و نيز چنان كه روشن است، ايجاد ضحك وبكاء فقط از خداوند است كه:
(انه اضحك وابكى) ولى ضاحك وباكى، زيد وعمروند به قول شيخ اجل سعدى:
گرچه تير از كمان همى گذرد * از كماندار بيند اهل خرد اين بيت اشارت به قول حق تعالى است كه فرمود: (و ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى). (2) عارف رومى در اوايل دفتر اول مثنوى، بدان تصريح كرده است كه: