درباره او بر زبان نياورند و پيكر او را با پارچه اى كه دستباف مادرش حضرت مريم (عليها السلام) است كفن نموده و در قبر مريم در قدس به خاك مىسپارد.
با توجه به آيه قرآن كه: " هيچكس از اهل كتاب نيست مگر اينكه به او ايمان آورد " مىتوان گفت همه ملل مسيحى و يهودى پس از نزول مسيح به او ايمان مىآورند. شايد فلسفه عروج او به آسمان و طولانى شدن عمرش براى ايفاى نقش بزرگى است كه در مرحله حساس و تاريخى ظهور امام زمان (عليه السلام) بر عهده مىگيرد تا مسيحيان عالم كه احتمالا بزرگترين قدرت جهانى و جدىترين مانع برپايى حكومت و تمدن الهى حضرت مهدى (عليه السلام) اند، از سر راه برداشته شوند.
از اين رو طبيعى است كه با ظهور مسيح، جهان مسيحيت خرسندى عميق خود را با برپائى تظاهرات گسترده مردمى ابراز نمايد و فرود عيسى (عليه السلام) را براى خود در برابر ظهور مهدى (عليه السلام) براى مسلمانان، موهبتى الهى پندارد و طبيعى است كه حضرت مسيح (عليه السلام) از كشورهاى مختلف آنان ديدار كند و خداوند نشانه ها و معجزههايى را بدست او آشكار سازد و جهت هدايت تدريجى مسيحيان به اسلام در دراز مدت اقدام نمايد. در نتيجه نخستين نتايج سياسى فرود مسيح كاهش دشمنى حكومت هاى غربى نسبت به اسلام و مسلمانان و به گفته روايات، انعقاد پيمان صلح و آتش بس بين آنها و حضرت مهدى (عليه السلام) خواهد بود.
ممكن است نماز گزاردن مسيح، پشت سر حضرت مهدى (عليه السلام) پس از نقض قرارداد صلح توسط غربى ها و اقدام آنان به جنگ با لشكرى انبوه در منطقه باشد و در پى آن مسيح موضع صريح خود را در طرفدارى از مسلمانان اعلام و پشت سر حضرت مهدى (عليه السلام) نماز گزارد.
اما شكستن صليب و كشتن خوك، بعيد نيست كه پس از جنگ غربى ها در منطقه و شكست آنها بدست مهدى (عليه السلام) باشد. اين نكته نيز قابل توجه است كه امواج خروشان حمايت هاى مردمى از مسيح تأثير شگرفى بر حكومت هاى غرب قبل از نبرد بزرگ آنها با حضرت مهدى (عليه السلام) خواهد داشت.