سنام بالا آمد و خانه هاى شهر و هر چه در آن بود را غرق كرد و جمعيت انبوهى از مردم شهر را هلاك نمود. يكى از دو حادثه غرق شدن بصره نزد مردم شهر معروف است و آن را از پيشينيان خود نقل مىكنند.
اما حادثه تخريب بصره توسط انقلاب زنگىها حادثه اى است كه در اواسط قرن چهارم در زمان عباسيان اتفاق افتاد و امير مؤمنان (عليه السلام) بارها از آن خبر داده است. از جمله در خطبه اى فرمود: " اى احنف، گويا من او را مىبينم كه با لشكرى بدون صدا و بدون حركت لگام و شيهه اسبان به راه مىافتد و زمين را زير قدم هاى خود چون گام شتر مرغان در مىنوردد. " سيد رضى مىگويد: " اشاره آن حضرت، به صاحب زنگ (زنگيان) است ". سپس حضرت ادامه داد: " واى بر كوچه هاى آباد و خانه هاى زينت شده بصره كه بالهايى چون بال كركسان و ناودان چون خرطوم پيلان دارد. بر كشتگان آنها نمىگريند و از گمشدگانشان جستجو نمىكنند. " انقلاب زنگيان كه در كتب تاريخ مشهور است به رهبرى قرمطى و در قرن سوم اتفاق افتاد. او مدعى بود كه از علويان است، آنچه امير مؤمنان (عليه السلام) درباره آنان پيشگوئى كرده بطور كامل بر آنها منطبق است. اين انقلاب در حقيقت عكس العمل ظلم، خوشگذرانى و بيدادگرى با بردگان و مستضعفان بود. از اين رو لشكر زنگيان همه از بردگان سياه و پياده بودند و مركبى در اختيار نداشتند.
اما حادثه تخريب بصره كه از نشانه هاى ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) است در بسيارى از روايات مطرح و بيان شده كه بصره از جمله شهرهاى مؤتفكه (يعنى زير و رو شده) است كه در قرآن مجيد آمده يعنى شهرهايى كه با فرو رفتن در زمين و عذاب الهى زير و رو شدهاند كه از جمله آنها شهر بصره است، اين شهر سه بار زيرورو شده و مرحله چهارم آن هنوز باقى مانده است. در شرح نهج البلاغه ابن ميثم بحرانى چنين آمده است: " وقتى امير مؤمنان (عليه السلام) از جنگ جمل فارغ شد فرمان داد كه مردم به مدت سه روز در نماز حاضر شوند و كسى بدون عذر تخلف نكند ".