ولى آنها را به پيامبر (صلى الله عليه وآله) يا اهل بيت (عليهم السلام) نسبت ندادهاند، اين روايات درباره سفيانى و آغاز جنبش او مطالبى بيان كردهاند كه شبيه افسانه هاست. مانند اينكه: " او در عالم خواب ديده مىشود به او مىگويند برخيز و قيام كن، وى سه چوب نى در دست دارد، به هر كس كه آنها را بزند مرگ او حتمى است. " (1) اين روايات از افكار بنى اميه متأثر شده كه در شخصيت و نقش سفيانى مبالغه كرده و مىخواستند به او شخصيتى الهى بدهند.
ولى صرف نظر از روايات مبالغه آميز، روايات ديگر، جنبش او را سريع مىدانند، شدت يورش وى نزد راويان شيعه امرى شناخته شده است، بطورى كه يكى از راويان، درباره اينكه شيعيان هنگام خروج سفيانى چه بايد بكنند از امام صادق (عليه السلام) سؤال مىكند.
از حسين بن أبى العلاء حضرمى چنين روايت شده كه گفت:
" از ابو عبد الله (امام صادق (عليه السلام)) پرسيدم: وقتى سفيانى خروج كند ما چه كنيم؟ حضرت فرمود: مردان چهره خود را از او پنهان سازند، بر زنان و فرزندان مشكلى نيست. پس چون بر پنج شهر، يعنى شهرهاى شام مسلط شد، شما به سوى ولى امر خود (حضرت مهدى (عليه السلام)) كوچ كنيد. " (2) به نظر مىرسد كه سرسختترين رقباى سفيانى ابقع و هوادارانش باشند و مراد از بنى مروان در روايت ابن حماد نيز همين ها هستند آنجا كه مىگويد:
" بر مروانى چيره شده و او را به قتل رساند، سپس تا سه ماه به كشتار بنى مروان پردازد، آنگاه روى به اهل مشرق (ايرانيان) آورد تا اين كه وارد كوفه شود " (3)