جابر جعفى مىگويد: امام باقر (عليه السلام) به من فرمود: " اى جابر، خود را زمين گير كن و هيچ حركتى منما تا نشانههايى كه برايت مىگويم آشكار شود. اگر آنها را درك كنى. اولين علامت، اختلافى است كه بين اولاد فلانى روى خواهد داد كه فكر نمىكنم آن را ببينى، زيرا بعد از من اتفاق مىافتد و منادى از آسمان ندا دهد و نواى پيروزى از سوى دمشق، به گوش رسد و قريهاى از نواحى شام به نام " جابيه " در زمين فرو رود و گوشه راست مسجد دمشق فرو ريزد و گروهى از منطقه ترك ها شورش كنند و به دنبال آن آشوب روم فرا رسد. آنگاه برادران ترك روى آورده تا در جزيره فرود آيند و شورشيان روم از طرف ديگر آمده و در رمله مستقر گردند. اى جابر در آن سال اختلافات زيادى در منطقه غرب (غرب كشورهاى اسلامى) رخ دهد، اولين جائى كه تخريب شود، شام است. سه گروه اصهب، ابقع و سفيانى در شام درگير شوند. سفيانى با ابقع جنگيده و او را با همراهانش به هلاكت رساند سپس اصهب را نابود كند. تمام تلاش سفيانى اين است كه به عراق روى آورد. سپاه او به قرقيسيا كه رسد صد هزار تن از ستمگران آنجا كشته شوند. آنگاه سفيانى سپاهى به كوفه فرستد كه تعداد آنان به هفتاد هزار نفر مىرسد او مردم كوفه را اسير يا مصلوب و يا به قتل رساند ".
در آن هنگام پرچمهايى از خراسان ظاهر شده و به سرعت حركت كنند. عده اى از اصحاب حضرت قائم (عليه السلام) همراه آنانند، آنگاه شخصى از اهل كوفه عليه سفيانى خروج كند كه به دست فرمانده سپاه سفيانى بين حيره و كوفه كشته شود. سپس سفيانى سپاهى به مدينه روانه كند كه به سبب آن حضرت مهدى (عليه السلام) از مدينه به مكه رود. خبر به فرمانده سپاه سفيانى مىرسد كه مهدى (عليه السلام) از مدينه خارج شده است. او سپاهى به دنبال آن حضرت مىفرستد ولى به آن حضرت نمىرسد. حضرت مضطرب و نگران همچون موسى بن عمران (عليه السلام) از مدينه خارج و وارد مكه گردد. فرمانده سپاه سفيانى به بيداء كه رسد ناگاه منادى از آسمان ندا دهد: اى، بيداء، اين سپاه را در خود فرو بر! پس زمين بيداء دهان باز كرده و آنها را در خود فرو برد بگونهاى كه سه نفر از آنها بيشتر نجات نيابند كه خداوند صورتهاى آنان را به پشت سرشان برگرداند، آنها از نژاد سگاند و درباره آنان نازل شده است. اين آيه قرآن " اى كسانى كه به شما كتاب (آسمانى) داده شده، به آنچه نازل كردهايم (به قرآن) كه تصديق مىكند آنچه نزد شماست ايمان آوريد قبل از آنكه