البته دعاى اين آدم مستجاب نمىشود، زيرا او به دست خودش راه چاره را از بين برده و مال خويش را بدون سند و گواه به او داده است.
ج - كسى كه از خداوند دفع شر زنش را بخواهد زيرا چاره اين كار در دست خود شخص است او مىتواند اگر واقعا از دست اين زن ناراحت است عقد ازدواج را با طلاق فسخ كند.
د - آدمى كه در خانه خود نشسته و دست روى دست گذاشته و از خداوند روزى مىخواهد.
خداوند در جواب اين بنده طمعكار مىگويد: " بنده من مگر نه اينست كه من راه حركت و جنبش را براى تو باز كردهام مگر نه اينست كه من اعضاء و جوارح صحيح به تو دادهام؟ به تو دست و پا و چشم و گوش و عقل دادهام كه ببينى و بشنوى و فكر كنى و حركت نمايى و دست بلند كنى؟
در خلقت همه اينها هدف و مقصودى در كار بوده شكر اين نعمتها به اينست كه تو اينها را به كار وادارى. بنابراين من بين تو و خودم حجت را تمام كرده ام كه در راه طلب گام بردارى و دستور مرا راجع به سعى و جنبش اطاعت كنى، و بار دوش ديگران نباشى.
البته اگر با مشيت كلى من سازگار بود به تو روزى وافر خواهم داد اگر هم به علل مصالحه زندگى تو توسعه پيدا نكرد البته تو سعى خود را كرده و وظيفه خود را انجام داده اى و معذور خواهى بود.
ه - كسى كه خداوند به او مال و ثروت فراوان داده و او با بذل و بخششهاى زياد آنها را از بين برده است و بعد دست به دعا برداشته كه خدايا به من روزى بده، خداوند در جواب او مى گويد: " مگر من به تو دستور نداده ام كه در بخشش بايد ميانه روى كرد...؟ " " مگر من از بذل و بخششهاى بى حساب نهى نكرده بودم "؟
و - كسى كه درباره قطع رحم دعا كند و از خداوند چيزى بخواهد كه مستلزم قطع رحم است (يا كسى كه قطع رحم كرده بخواهد درباره موضوعى دعا كند).
خداوند در آيات قرآن كريم مخصوصا به پيغمبر خويش طرز و روش بخشش را آموخت زيرا داستانى واقع شد كه مبلغى طلا پيش پيغمبر بود و او مى خواست آنها را به