در راه گسترش انديشههاى خويش سعى و تلاش داشتند در هر محفل و مجلس و در ميان هر گروه و جمعيت به نشر افكار مادى خود مى پرداختند تنها پيشواى ششم بود كه همچون سد شكست ناپذير در برابر آنان مى ايستاد و به ايرادهاى منحرف كننده و جدلى و مغالطهاى آنان، پاسخهاى دندان شكنى مى داد و هر گونه اعتراض و اشكالى كه به آئين پيامبر (صلى الله عليه وآله) مى گرفتند با منطق نيرومند و با بيان رسا و اقناع كننده اش رد مى كرد....
او به سخن هر كس و هر چه بود با منتهاى خونسردى و ادب گوش فرا مى داد و سپس با بيان وسيع و منطق عميق پاسخ را آغاز مى كرد و تا مرحله سكوت و اقناع او پيش مىرفت. از هواداران مذهب " دهريين " هر كس با امام به بحث و گفت و شنود مىنشست در پايان بدون ترديد به شكست خويشتن و پيروزى حقيقت اعتراف مى كرد.
ابوشاكر ديصانى از پيشوايان مكتب ماده گرائى يك روز به پيشگاه پيشواى ششم شرفياب گرديد و گفت: پدران تو مردمى دانشمند و با فكرهاى درخشان و انديشههاى تابناك بودند تو كه از چنان نطفه اى پديد آمده اى و امروز در آسمان دانش گيتى چون آفتاب مىدرخشى به من پاسخ بده: ما عقيدهمنديم كه جهان ازلى است و آغاز ندارد قديم است وشما كه جهان را حادث مى شماريد چه منطق معقولى داريد؟ امام با مهربانى و آرامش تخم مرغى را از زمين برداشت و گفت: مى دانيد اين چيست؟
تخم مرغ است!
خوب نگاهش كنيد در زير اين پوست نقره فام، دو مايع غليظ تكوين يافته اند، از چهار طرف زرده اى همچون زر مذاب را به ميان گرفته است، اينطور نيست؟
چرا اينطور است... پيشواى ششم ادامه داد: و ما امروز تخم جامد و ساكن و بى حس و حال را در زير بالهاى گرم مرغى مى گذاريم و در پايان چند روز اين تخم مرغ از هم مىشكافد و در ميان سفيد و زردهاش طاووسى رنگين پر و بال سر مى كشد چنين نيست؟ چنين است يا ابن رسول الله!
اين تخم مرغ تا ديروز وجود خارجى نداشت، از نطفه يك طاووس نر، در دل يك طاووس ماده تكوين يافته و پس از چندى طاووسى كه اكنون وجود خارجى ندارد از