در نيمه قرن اول، در داخل كشورهاى اسلامى براى مردانى كه مى خواستند به اسلام خدمت كنند، يك جبهه بيشتر وجود نداشت و آن جبهه مبارزه با دستگاه فاسد خلافت بود. ساير جبهه ها هنوز بوجود نيامده بود و يا اگر بوجود آمده بود، چندان اهميتى پيدا نكرده بود. حوادث عالم اسلام همه مربوط به دستگاه خلافت بود و از لحاظ روحى و فكرى هنوز به بساطت و سادگى صدر اسلام زندگى مى كردند. اما بعدها و در زمانهاى بعد، تدريجا به علل مختلف جبهههاى مختلف ديگرى بوجود آمد. جبهههاى علمى و فكرى و فرهنگى عظيم در ميان مسلمانان آغاز شد. نحله ها و مذاهب در اصول و فروع دين، پيدا شدند ". (1) وى سپس مى افزايد: " در تاريخ زندگى امام صادق (عليه السلام)، يك جا مى بينيم زنادقه و دهريون از قبيل: ابن ابى العوجاء وابوشاكر ديصانى و حتى ابن مقفع با آن حضرت محاجه مى كنند، و در جاى ديگر اكابر معتزله از قبيل ك عمرو بن عبيد، و واصل بن عطاء در مسائل الهى با وى به گفتگو مىنشينند و در جاى ديگر فقهاى بزرگ آن عصر، مانند:
ابوحنيفه و مالك، معاصر امام صادق (عليه السلام) و هر دو از محضر امام استفاده مى كنند. شافعى و احمد بن حنبل شاگردان آن حضرتند. و در جاى ديگر متصوفه به حضور آن حضرت، رفت و آمد و سؤال و جواب مى كردند و... خلاصه آنكه زمان امام صادق (عليه السلام) دوران برخورد عقائد و افكار بود و ضرورت ايجاب مى كرد امام سعى و كوشش خود را در اين صحنه و جبهه قرار دهد... ". (2) اوضاع پيچيده 2. دكتر سيد حسين جعفرى از دانشمندان محقق ومتتبع هندوستان گويد:
" امامت جعفر صادق (عليه السلام) بر يكى از حساس ترين دورانهاى تاريخ اسلامى هم از جنبههاى مذهبى و آئينى و هم از جنبههاى سياسى منطبق بود تلاشهاى فراوانى كه گروه ها به منظور تدوين و تشريح نوشتارهاى اعتقادى خود، براى تركيب جماعت اسلامى مى كردند همه در اين دوران واقع گرديده است بسيارى از حوادث تاريخ ساز،