دارند آيا مى توانند به حاكم وقت يا قاضى كه از جانب آنان منصوب شده اند رجوع بنمايند و شكايت خود را مطرح سازند؟ آيا اين جائز است؟
امام در پاسخ فرمودند: " هر فردى كه در مورد حق يا باطل به آنان شكايت ببرد در واقع به طاغوت، مرافعه و مراجعه نموده است و هر چيزى كه از اين راه به دست آورد باطل و غير مشروع است هر چند كه حق خودش باشد چون او با حكم و دستور طاغوت دريافت داشته است در صورتى كه خداوند متعال دستور داده است كه از طاغوت سرپيچى و نافرمانى گردد و در قرآن مى فرمايد: * (ويتحاكمون الى الطاغوت وقد امروا ان يكفروا به) * پرسيدم پس وظيفهء آنان چيست؟ در پاسخ فرمودند:
" وظيفه آنان اين است كه به مراجع صالحه مراجعه كنند افرادى كه احاديث ما را روايت مى كنند و در مسائل حلال و حرام ما دقت نظر و شناخت كامل به خرج مى دهند و احكام و دستورات ما را مى شناسند او را به حكميت بپذيرند من او را حاكم قرار داده ام اگر او حكمى داد و پذيرفته نگرديد به حكم خداوند متعال استخفاف به عمل آمده است و سخن ما مردود شمرده شده است و فردى كه از سخن ما تمرد كند خدا را تمرد نموده است و آن عمل در حد شرك و كفر است... ". (1) اين فرمان جامع كه مدرك فتوى و مرجعيت و مدرك ولايت فقيه نيز مى باشد سنخ روحيه و موقعيت امام را كاملا نشان مى دهد.
امام (عليه السلام) و همگامى با تودههاى محروم در بخش خصوصيات اخلاقى و روحى بارز امام (عليه السلام) مى توان همرازى و همكارى او را با مردم ستمديده و درمانده بيان نمود و ارتباط مستقيم او را با تودههاى مستضعف و محروم زمان، نشان داد بى آنكه در اين نگرش و همدردى توجهى به آئين و مذهب و يا خصوصيات روحى آنان شده باشد. در بيان اين قسمت كافى است كه دو نمونه از عملكرد امام را بيان نمائيم كه خوشبختانه هر دو به صورت متواتر در كتابهاى احاديث آورده