امامت او مقام پيشوايى و امامت كه بر اساس اصل نص و تصريح پيشواى قبلى و علم امام، صورت مى پذيرد در وجود امام صادق (عليه السلام) جمع بود. از اين رو امامت او در يكى از حساس ترين دورانهاى تاريخ اسلامى (حساس هم از جنبههاى مذهبى و آئينى، و هم از جنبههاى سياسى و اجتماعى) منطبق بود. تبيين و تشريح نوشتارهاى اعتقادى كه گروهها براى تركيب جماعت اسلامى خود فعاليت مى كردند در اين دوره واقع شد.
بسيارى از حوادث تاريخ ساز نهضتهاى خشونت آميز، نتايج فعاليت زير زمينى و تلاشهاى انقلابى بود، موضع گيريهاى سازشكارانه اهل الحديث ومرجئه در زمينههاى فوق، همه در اين دوره بود. وجود اين اوضاع پيچيده و چند بعدى، راه و روش امامت امام صادق (عليه السلام) را تسهيل نمود، به حدى كه آن موقعيت و امكانات براى پدر و جد بزرگوارش امام زين العابدين با وجود آن امكانات شهادت و اسارت، امكان پذير نبود. در آن دوران فترت، امامت و پيشوايى فكرى و معنوى امام به درجه اى از تعالى و پيشرفت رسيد كه تا آن روز، صورت نگرفته بود. درست است كه اكثر شيعيان به دستههاى انقلابى و افراطى پيوسته بودند، ولى راه امامت و رهبرى هم مشخص و مجسم گرديده و به اصطلاح به جا افتاده بود و خط مشى كلى آن مشخص و ترسيم گرديده بود.
اوضاع اجتماعى عصر امام (عليه السلام) بررسى اوضاع اجتماعى و شرايط زمانى آن دوران، از هر نظر قابل مطالعه و بررسى است كه به عنوان آشنايى كامل بيشتر با محيط آن روز، نظرات جمعى از دانشمندان را در اين باره مورد استفاده قرار مى دهيم:
1. استاد شهيد مرتضى مطهرى كه يكى از اسلام شناسان و از محققين عصر اخير مى باشد، در اين باره مى نويسد: " دوران زندگى امام صادق (عليه السلام) در عصر و زمانى واقع شد كه علاوه بر حوادث سياسى، يك سلسله عوامل اجتماعى و پيچيدگيها و ابهامهاى فكرى و روحى پيدا شده بود. لازمه اش اين بود كه امام صادق جهاد خود را در اين جبهه ها آغاز كند، مقتضيات زمانى امام صادق (عليه السلام) كه در نيمه اول قرن دوم مى زيست، با زمان سيد الشهداء (عليه السلام) كه در نيمهء نخستين قرن اول بود، خيلى فرق داشت.