حكمى تعيين شده است و خطوط كلى و اصولى آن در عبادات مسائل اخلاقى، احكام، اجتماع، ترسيم شده است و مجموعه اين احكام، از طريق وحى يا الهام در اختيار پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) گزارده شده است، پيامبر تدريجا اين احكام را بر حسب پيش آمدها و حوادث مختلف و احتياجاتى كه مسلمانان پيدا مى كردند در اختيار جمعى از خواص اصحابش كه شبانه و روز دور شمع وجود او را گرفته بودند نهاده است. مستند و مدارك الهى اين امر، آيه 123 از سوره توبه است كه مى فرمايد:
" فلولا نفر من كل فرقه طائفة ليتفقهوا في الدين ولينذروا قومهم اذا رجعو اليهم لعلهم يحذرون... ".
چرا از هر ناحيه و قبيله اى، فردى يا جمعى كوچ نمى كند تا مسائل دينى خود را بياموزد و پس از بازگشت به سوى مردم خويش آنان را از نتيجه دانش خود آگاه سازند به اميد اينكه ايشان را به ياد خدا آورده و از كيفر كردار نارواى خود بترسانند.
از نظر حديث رواياتى است از آن جمله شيخ الطائقه در كتاب خود " العدة في اصول الفقه " آورده است كه وقتى پيامبر اسلام تصميم گرفتتند معاد معاذ بن جبل را از طرف خود به يمن اعزام دارد از او خواست موقع حكم، روش تو چگونه خواهد بود؟ عرض كرد، طبق سنت رسول خدا حكم خواهم كرد. حضرت فرمود در صورتى كه حكم رسول خدا نباشد چه كار خواهى كرد؟ عرض كرد، اجتهاد و كوشش بسيار نموده و موافق روح احكام خدا نظر خواهم داد. پيامبر اسلام او را تحسين و تصديق نمود.
و مستند ديگر اجتهاد از ديدگاه روايات، مقبولهء عمر بن حنظله مى باشد كه در كتاب كافى باب اختلاف الحديث آمده است راوى در مورد نزاع و اختلاف دو نفر از اصحاب امام (عليه السلام) سؤالاتى مطرح مى كند و جوابهاى لازم را مى شنود تا آنجا كه مى گويد: قلت فكيف يصنعان؟
قال (عليه السلام): " ينظران الى من كان منكم، ممن قد روى حدثنا و نظر في حلالنا وحرامنا و