قبل از آغاز زمامدارى با علماء و دانشمندان رفت و آمد داشت و با مساجد ومنابر سر و كارى او تحريكات يزيد بن معاويه را بر ضد ابن زبير محكوم نموده بود و گفته بود او نخستين نوزاد نامشروع در اسلام مى باشد.
ولى وقتى زمامدارى به او رسيد خودش حجاج را مأمور ساخت تا زبير را دستگر و به قتل رساند (1) آن هم با وضع خاصى كه تاريخ اسلام تا آن روز چنين جنايتى را به خودش مشاهده نكرده بود شش ماه و 17 روز مكه را به محاصره در آورد و كعبه را از كوه ابوقيس به منجنيق سنگ بست. (2) او پس از تسلط بر مكه در سال 75 در جمع مردم به خطابه پرداخت و اظهار ندامت نمود: " مردم! خلفاى پيش از من كارشان خوردن و خوراندن و بزم بود ولى من علاج درد اين امت را جز با شمشير نخواهم نمود و من نه خليفه مستضعف هستم (منظورش عثمان است) نه خليفه سازشكار (معاويه). مردم ما از شما نمى توانيم هيچ فعاليت ضد حكومتى را تحمل نمائيم.... (3) دليل آفتاب در مورد معرفى طرز فكر عبد الملك، كافى است كه نشان داده شود يكى از فرمانداران مقرب و نزديك او، حجاج بن يوسف ثقفى است در مورد شخصيت او كافى است كه يكى از اعضاى خاندان اموى شهادت بدهد چون اهل خانه بهتر از ديگران واقف به اسرار خانه هستند....
عمر بن عبد العزيز اموى در يكى از سخنان خود در مورد حجاج مى گويد: " اگر در روز محشر هر قوم و نژادى، خبيث ترين فرد خود را به محشر عرضه كند و ما هم حجاج را معرفى مىنمائيم يقينا غلبه و پيروزى با ما خواهد بود... ". (4)