طرف حجاج دستور آمد سگها را بكشند. (1) از اين داستان معلوم مى گردد كه حيوانات بى زبان هم از شر او در امان نبودند!
3. سليمان فرزند عبد الملك او پس از مرگ برادرش وليد روز شنبه 14 جمادى الاخر به سال 96 هجرى به حكومت رسيد و دو سال و 9 ماه استقرار داشت.
بر اساس رقابتى كه از نظر سياسى بين او و حجاج بوجود آمد دستور داد زندانى را كه حجاج بازداشت كرده بود آزاد سازد بنا به نقل مسعودى در مروج الذهب (ج 3، ص 187) سى هزار مرد و سى هزار زن بى گناه را آزاد ساختند و اين رقم مى تواند بيانگر اختناق و فساد رژيم حاكم آن روز را روشن سازد.
او علاقهء فراوانى به جمع آورى اموال و غنائم و ثروت داشت او در يكى از نامههاى خود به استاندار مصر در مورد وصول ماليات و گرفتن خراج مى نويسد: " شير را كاملا بدوش اگر شير تمام شد خون را بچكان! " 4. عمر بن عبد العزيز او از طرف پدر و مادر هر دو تبار به عمر بن خطاب مى رساند پس از درگذشت عموزاده اش سليمان روز جمعه 11 صفر به سال 99 هجرى به حكومت رسيد و مدت 2 سال و پنج ماه و پنج روز حكومت داشت.
او در ميان حكمرانان بنى اميه معروف به رعايت حقوق اجتماعى و عدل بوده است، او پاره اى از از بدعتها و قانونهاى جور و ظلم را كه توسط عمال رژيمهاى گذشته عملى گرديده بود از ميان برد و فحش و ناسزا به مقام ولايت عظمى را لغو نمود... و به جاى آن در خطبه ها آيهء: " ان الله يأمر بالعدل والأحسان وايتاء ذى القربى " را قرار داد. آن چنان كه مراسم و هداياى نوروزى و مهرگان را لغو نمود... و با علويان رفتار مناسبى را پيش گرفت! او، نخستن خليفهء اموى بود كه سب و بدگويى بر اهل بيت را قدغن نمود وفدك