بخش سوم / امام (ع) و گروهها...
با توجه به موقعيت اجتماعى و مقام عالى رهبرى اسلامى و با نگرش به فضاى سياسى و اجتماعى آن روز، بويژه دوران تحول فرهنگى و انقلاب آموزشى برخورد افكار وتلاقى عقايد يكى از مسائل طبيعى و ضرورى آن جامعه به شمار مى آمد و قهرى بود كه امام صادق (عليه السلام) مورد مراجعات گوناگون قرار گيرد، ولى او نه تنها از اين برخوردها گريزان نبود، بلكه بر حسب مقام رهبرى و راهنمايى، همواره با صاحبان عقايد و آراى گوناگون و ارباب ملل ونحل متفاوت به بحث و گفتگوى آزاد مى نشست، به سخنان آنان با دقت لازم گوش فرا مى داد و با منطق قوى پاسخ مى گفت.
" ابن ابى العوجاء " كه يكى از ماده گرايان ملحد آن روز به شمار مى رفت، در اين باره ترسيم و توصيف جالبى از امام دارد. او در پاسخ عتاب و خشم مفضل مى گويد: " اگر تو از اصحاب و ياران جعفر بن محمد باشى، او با ما اين جور با عتاب و خشم سخن نمى گويد. او گاهى سخنان بالاتر از اين گونه سخنان كه بين ما و تو رد و بدل شد از ما مى شنود، اما هرگز ديده نشده است كه از كوره دربرود و با ما تندى كند، او هرگز عصبانى نمى شود و دشنام نمى دهد. او با كمال بردبارى و متانت سخنان ما را استماع نمايد، صبر مى كند تا ما آنچه در دل داريم بيرون بريزيم و يك كلمه باقى نماند. در مدتى كه ما اشكالات و دلايل خود را ذكر مى كنيم، او چنان ساكت و آرام است و با دقت گوش فرا مى دهد كه ما گمان مى كنيم او تسليم فكر ما شده است. آنگاه شروع به پاسخ دادن مى نمايد. با مهربانى خاص جواب ما را مى دهد.
با جملههاى كوتاه و پر مغز چنان راه را بر ما مى بندد كه قدرت فرار از ما سلب مى گردد.
تو اى مفضل اگر از اصحاب و ياران او هستى همانند او با ما حرف بزن... ". (1)