مردم براى بهره بردارى از آن نعمتها، نيكان و صالحان و مؤمنان هستند، نه فاسقان و بدكاران، مسلمانان هستند نه كافران، تو چه چيز در من عيب شمردى؟ به خدا قسم من در عين اينكه مى بينى از نعمتها و موهبتهاى الهى استفاده مى كنم، از زمانى كه به رشد و بلوغ رسيده ام، شب و روزى بر من نمى گذرد، مگر آنكه مراقب هستم اگر حقى در مالم پيدا شود، فورا آن را به موردش برسانم و حقوق الهى كه در اموال من قرار گرفته است، به مصارف آن بپردازم... ".
سفيان نتوانست جواب منطق امام را بدهد. سرافكنده و شكست خورده بيرون رفت و به ياران و هم مسلكان خود پيوست و ماجرا را تعريف كرد. آنها تصميم گرفتند كه دسته جمعى بيايند و با امام مباحثه كنند. جمعى به اتفاق آمدند و گفتند: " رفيق ما نتوانست خوب دلايل خودش را ذكر كند. اكنون ما آمده ايم با دلايل روشن خود، تو را محكوم سازيم... ".
امام: دليلهاى شما چيست؟ بيان كنيد.
جمعيت: دليلهاى ما از قرآن است.
امام: چه دليلى بهتر از قرآن، بيان كنيد، آماده شنيدن آنها هستم.
جمعيت: ما دو آيه از قرآن را بر مدعاى خودمان و درستى مسلك مان كه اتخاذ كرده ايم مى آوريم و همين ما را كافى است. خداوند در قرآن كريم در يك جا گروهى از صحابه را اينطور ستايش مى كند " در عين اينكه خودشان در تنگدستى و زحمتند، ديگران را بر خويش مقدم مى دارند. كسانى كه از صفت بخل در امان بمانند، آنهايند رستگاران ". (1) در جاى ديگر قرآن مى فرمايد: " در عين اينكه به غذا احتياج و علاقه دارند، آن را به فقير و يتيم و اسير مىخورانند ". (2)