به جرم علاقه به زيد صادر نمود تا همگى آنان را وادار به ترك اهل بيت (عليه السلام) نمايد.
هشام مردى بخيل و خشن و ستمگر و بى رحم بود (1) او در جمع آورى ثروت وعمران و آبادى مى كوشيد در زمان او بعضى از صنايع دستى رونق يافت. لكن از آنجا كه شخص بى عاطفه و سختگير بود، در دوران حكومت او زندگى بر مردم تنگ تر شد و احساسات و عواطف انسانى در جامعه رو به زوال رفت و رسم نيكوكارى و تعاون برچيده شد به حدى كه هيچكس نسبت به ديگرى كمك و دلسوزى نداشت. (2) هشام و خاندان پيامبر (صلى الله عليه وآله) مهمترين انگيزه سخت گيرى خلفا نسبت به پيشوايان بزرگ و رجال خاندان پيامبر (صلى الله عليه وآله) محبوبيت فوق العاده آنان در افكار عمومى و نفوذ معنوى آنان در قشرهاى مختلف جامعه بود... خلفاى اموى (و همچنين زمامداران عباسى) به خوبى مى فهميدند كه حكومت آنها حكومت زور و قدرت است و اگر مردم از آنها اطاعت مى كنند، بواسطه ترس و بيم از شكنجه و اعدام و تبعيد است، آنها مى فهميدند كه مردم بر حسب ظاهر تسليم آنها هستند ولى دلهاى آنان با خاندان پيامبر است و اگر فرصتى بدست آورند، جز حكومت عادلانه خاندان نبوت زير بار هيچ حكومتى نخواهند رفت به همين جهت پيشوايان بزرگ شيعه خطر بزرگى براى حكومتهاى ظالم و ستمگر به شمار مى رفتند و حتى در زمانى كه ائمه (عليه السلام) خانه نشين بودند و هيچ قدرت نظامى در اختيار نداشتند، باز تحت نظر بودند و رعب عجيبى در دلهاى حكام اموى انداخته بودند.
سياست هشام درباره علويان نيز از اين سياست محلى مستثنى نبود. هشام بيش از هر يك از خلفاى معاصر نسبت به امام صادق (عليه السلام) سختگيرى مى كرد و براى آزار و اذيت ايشان از كوچكترين فرصت غفلت نمى نمود. شهادت زيد بن على بن الحسين (عليه السلام) نيز