بدين وسيله گمان بد ايشان را از خويشتن دفع كرده باشى. " انجام چنين كارى، هم يك نوع تمرين آزادى و آزادگى و آزاد منشى و عدالت و دادگسترى است، و هم گونه اى ارفاق و مهربانى نسبت به ملت است، و هم روشنگر حقيقت امر، و آشكار كنندهء عذر، و دليل انجام كار مورد بحث است، كه مورد علاقه و هدف اصلى تو بايد باشد، اگر خواهان اجراى عدالت هستى... " اما اگر در عهد و پيمان با دشمن، انجام كارى را به عهده گرفتى و شرط را پذيرفتى، آن را در همه حال محترم بشمار! و همه وقت به عهد و پيمان خود وفادار باش!
جان خود را هم مى توان راه شرط و پيمان مسير ساخت و ايثار كرد. چون در ميان فرايض و واجبات الهى، هيچ چيز مانند عهد و پيمان و احترام به وفاى عهد، بزرگ شمرده نشده است و هيچ امرى اين چنين مورد توجه مردم نيست.
" مسألة وفاى به عهد، ويژهء مسلمانان نيست، مشركين نيز بدان توجه داشته اند و رعايتش را لازم شمرده اند. زيرا نتايج شوم عهد شكنى را بارها آزموده اند. بنابراين، در آن امورى كه بر ذمهء خود گرفتهاى مكر و حيله را وامدار! و خيانت نورز و با دشمن خود نيز خدعه به كار مبر!، زيرا تنها جاهلان و نادانان هستند كه جرأت نافرمانى در برابر خدا را دارند. " وفاى به عهد و پيمان، از آن نظر اهميتى بزرگ و خطير دارد كه خداوند متعال، عهد و پيمان خود را، به منزلهء حريم امنى ميان مردم قرار داده است كه همگى مردم از آن به طور مساوى حق بهره ور شدن دارند. و اين امر يك نوع رحمت از سوى پروردگار، نسبت به بندگان خويش است كه در سايهء آن مردم به كارهاى خود بپردازند و آتش جنگ و شعلههاى سوزنده آن را خاموش كنند. " پس در پرداختن به امر الهى، نبايد فساد و خدعه و فريب در كار باشد ". اى مالك! كوشش كن در پيمانى كه با دشمن خود مى بندى، مادهء ابهام و نكته خام باقى نماند، كه قابل تفسير و تأويل باشد، و به چنان صورتى ذكر شود كه هر كدام از طرفين بتواند آن را به سود خود تفسير كند. و هرگاه دشمن پس از استوار ساختن پيمان، به سخن و مطلب قابل توجيهى متوسل گردد و بخواهد آن را بر خلاف نظر تو معنى كند، از او نپذير، و اگر تو خود، در پيمانى كه بسته اى، خود را در تنگنا ديدى و فسخ و ابطال و از بين بردن آن را لازم دانستى، بازهم براى خلاصى و نجات خود به جمله ها و عبارات قابل توجيه و تفسير متوسل مشو!