" على (عليه السلام)، نيازهايى را كه در طول تاريخ، انسانها را به خلق نمونههاى خيالى و به ساختن الهه ها و رب النوعهاى فرضى مى كشانده، در تاريخ امروز اشباع مىكند، و از همه شگفت تر: همه فاضيل مطلقى را كه ما ناچار در اسطوره ها مى بينيم - چرا كه تصور مى كرديم اين احساسهاى مطلق در يك رب النوع، حتى فرضى، قابل جمع نيست - در يك اندام عينى جمع كرده است. جنگهايش را ملاحظه مى كنيم و او را مانند يك رب النوع اساطيرى در مى يابيم كه با شجاعت و بى باكى و نيرومندى شديد، در حد مطلق پيكار مى كند. بطورى كه نيازهاى انسان را به داشتن و بودن يك احساس قدرت مطلق بشرى، سيراب مى كند، و در كوفه، در برابر يك يتيم، چنان ضعيف و چنان لرزان و چنان پريشان مى شود، كه رقيق ترين احساس يك مادر را به صورت افسانه اى نشان مى دهد، و در مبارزه با دمن چنان بى باك و خشونت به خرج مى دهد كه مظهر خشونت شمشير است، و شمشيرش ذوالفقار مظهر برندگى وخونريزى و بى رحمى نسبت به دشمن در مبارزه است، و در داخل جامعه اسلامى از اين نرمتر، و از اين صميمى تر و پر گذشت تر پيدا نمى شود.
على (عليه السلام) وقتى مى بيند اگر بخواهد به خاطر احقاق حقش شمشير بكشد، مركز خلافت و قدرت اسلامى متلاشى مى شود و آنگاه وحدت مسلمين بر باد مى رود، ناگزير صبر مى كند، يك ربع قرن صبر مى كند. و با شرايطى و در وضعى زندگى مى كند كه درست احساس زندگى پرومته به زنجير كشيده را در انسان بوجود مى آورد. اما، على (عليه السلام)، به خاطر انسان، اين زنجير را برخود، بر اندامش، مىپيچد، يك ربع قرن، خاموشى از طرف روحى كه همواره بى قرار است، و از ده سالگى خويش وارد نهضت اسلام شده، به تعبير خودش صبرى با طعم احساس انسانى كه " خار در چشم و استخوان در گلو است... ".
آرى سخن گفتن از اين رب النوع انواع گوناگون عظمتها، قداست ها، زيبائى ها