" على قهرمان شمشير، سخن، خردمندى، وفا، جانبازى، ايمان، حقيقت پرستى، ايثار، شكيبائى، تقوى، سادگى، عدالت و عبادت. آنكه در صحنههاى خونين نبرد شمشير پر آوازه اش صفوف دشمن را به بازى مى گيرد و در دل شبهاى ساكت مدينه همچون يك روح دردمند و تنها، در زير سايهء روشن نخلستانهاى حومهء مدينه سر در حلقوم چاه مى برد و غريبانه مىنالد، زندانى بزرگ خاك! (1) در تاريخ، صرف نظر از همهء عقايدى كه ما داريم، و صرف نظر از تعصبى كه (به عنوان شيعه، به على (عليه السلام) داريم، به انسانى برخورد مى كنيم كه نياز بشر را به داشتن نمونههاى اعلا و مطلق فضايلى كه در روى زمين، انسانى جامع آنها نمى تواند باشد (حتى در اساطير هم) و چنين شخصى بايد باشد، اما نيست، بر آورده مى كند.
" نياز انسان را به داشتن مظهر نيرومندى مطلق، و قدرت بى شكست كه " هركول " ها را، در اساطير بوجود آورده، و نيازش را به داشتن مظهر سخن پاك و صادق و زيبا، كه منشأ آفرينش " دموستنس " در يونان مى شود، اين رب النوع، در وجود خويش، واقعيت بخشيده، چون هم نمونهء شمشير است، هم نمونهء سخن و مظهر فداكارى مطلق، به خاطر انسان، كه همواره بشر در اندام " پرومته " ها جست و جو مى كرده، در تاريخ و حرمت خويش، مى گذرد و شكست خود و خاندانش را براى مصلحت ديگران تحمل مى كند، و حتى مانند " پرومته " زنجير را، و حتى مانند " پرومته " كركس را، و تكه تكه شدن جگر را....
" على (عليه السلام)، رب النوع انواع گوناگون عظمت ها، قداستها، زيبايى ها و احساسهاى مطلق است. از آنگونه مطلقهايى كه بشر همواره دغدغهء ديدن و پرستيدنش را داشته، و هرگز نبوده، و معتقد شده بود كه ممكن نيست در كالبد يك انسان تحقق پيدا كند، و ناچار، مى ساخته است....