و پر حجم و بسيار سنگين را، كه چندين پهلوان نيز قادر به كندن و حركت دادنش نبودند، با يك دست از جاى در مى آورد و آن را، همچون يك پسر معمولى و سبك وزن، بالاى سرش مى گرفت. و معبر و پل رزمندگان اسلام قرار مى داد و گاه ديگر، در ميدان نبرد، چنان صيحه و بانگ بر مىداشت كه دل در سينهء مردان شجاع و دلاوران جنگى نيز به لرزه مى افتاد. و مورخين نوشته اند كه: على (عليه السلام)، از لحاظ ساختمان جسمى و تركيب بدنى، خصوصيتى داشت كه هواى گرم در سوزان ترين روزهاى تابستان، و هواى سرد در هنگامهء يخبندان زمستان ها، هىچكدام در او چندان تأثيرى نداشت. (1) جرج جرداق، نويسنده مسيحى كه يكى از مشهورترين تأليفات را دربارهء زندگى على (عليه السلام) به جهان عرضه كرده است، در كتاب خود، فصل مهمى را نيز به شرح شجاعت امام اختصاص مى دهد و پس از نقل موارد متعدد از شجاعت ها و دلاوريهاى آن حضرت، نكتهء قابل توجه و در خور تأملى را مى افزايد و مىنويسد: " على، با همهء نيروى شگرف و شجاعت فوق العاده اى كه داشت، در هيچ موقعيتى به ظلم دست نيالود. همه راويان و تاريخ نويسان، در اين قول اتفاق دارند كه على (عليه السلام) تا وقتى كه براستى مجبور نمى شد، هرگز به كارزار نمى رفت. او، تا آنجا كه مى توانست سعى مى كرد تا از راههاى مسالمت آميز، اختلافات خود را با دشمن خود بر طرف سازد و بدين گونه حتى المقدور از خونريزى جلوگيرى كند. او هميشه اين سخن را به فرزندش حسن (عليه السلام) مى گفت و تكرار مى كرد كه: " هرگز كسى را به مبارزه دعوت مكن ".. و بدينسان، همواره از نبرد، مگر در صورت ضرورت و ناچارى، پرهيز داشت. و اين است معناى شجاعت و قهرمانى واقعى ". (2) و حيرت انگيزتر از همه اينكه تمامى مورخين، از مسلمانان و غير مسلمانان، از دوست و دشمن، از موافق و مخالف، همه و همه، در اين مورد متفق القولند كه با آن همه قدرت جسمى شگرف و نيروى بازوى بى نظيرش، خوراك روزانهء او، سادهترين و فقيرانهترين خوراكى بود كه ممكن بود نادارترين افراد، بتوانند با آن سد جوع كنند و به
(١٧١)