كند و به قصد اين كه آن چيز ملك آنان شود، از طرف آنان نگهدارى نمايد، وقف صحيح است.
(مسأله 2690) ظاهر اين است كه در اوقاف عامه از قبيل مدارس و مساجد و امثال اينها قبض معتبر نباشد و وقفيت به مجرد وقف نمودن محقق مىشود.
(مسأله 2691) وقف كننده بايد مكلف و عاقل و با قصد اختيار باشد و شرعا بتواند در مال خود تصرف كند، بنابر اين سفيه (يعنى كسى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند) چون حق ندارد در مال خود تصرف نمايد اگر چيزى را وقف كند صحيح نيست.
(مسأله 2692) اگر مالى را براى بچهاى كه در شكم مادر است و هنوز به دنيا نيامده وقف كند صحت آن محل اشكال و لازم است رعايت احتياط نمايند ولى اگر براى اشخاصى كه فعلا موجودند و بعد از آنها براى كسانى كه بعدا به دنيا مىآيند وقف نمايد اگر چه در موقعى كه وقف محقق مىشود در شكم مادر هم نباشند مثلا چيزى را بر اولاد خود وقف كند كه بعد از آنان وقف نوههاى او باشد و هر دستهاى بعد از دسته ديگر از وقف استفاده كنند صحيح است.
(مسأله 2693) اگر چيزى را بر خودش وقف كند مثل آن كه دكانى را وقف كند كه عايدى آن را بعد از مرگ او خرج مقبرهاش نمايند صحيح نيست، ولى اگر مثلا مالى را بر فقرا وقف كند و خودش فقير شود، مىتواند از منافع وقف استفاده نمايد.
(مسأله 2694) اگر براى چيزى كه وقف كرده متولى معين كند، بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايند، و اگر معين نكند، چنانچه بر افراد مخصوصى مثلا بر اولاد خود وقف كرده باشد و آنها بالغ باشند، اختيار با خود آنان است و اگر بالغ نباشند اختيار با ولى ايشان است و براى استفاده از وقف اجازه حاكم شرع لازم نيست.
(مسأله 2695) اگر ملكى را مثلا بر فقرا يا سادات وقف كند، يا وقف كند كه منافع آن به مصرف خيرات برسد، در صورتى كه براى آن ملك متولى معين نكرده باشد، اختيار آن با حاكم شرع است.