آن مرد شوهر او نيست، يا گمان كند شوهرش مىباشد، لازم نيست عده نگهدارد.
(مسأله 2547) اگر مرد زنى را گول بزند كه از شوهرش طلاق بگيرد و زن او شود طلاق و عقد آن صحيح است ولى هر دو معصيت بزرگى كردهاند.
(مسأله 2548) هر گاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط كند كه اگر شوهر مسافرت نمايد، يا مثلا شش ماه به او خرجى ندهد اختيار طلاق با او باشد اين شرط باطل است. ولى چنانچه شرط كند، كه اگر مرد مسافرت كند يا مثلا تا شش ماه خرجى ندهد، از طرف او براى طلاق خود وكيل باشد در صورتى كه شرط حاصل شود و خود را طلاق دهد طلاق صحيح است. و هم چنين اگر در ضمن عقد نكاح يا عقد لازم ديگرى شرط كند كه وكيل باشد هر وقت خواست از طرف شوهرش خود را طلاق دهد عيبى ندارد و در هر صورت شوهر خود نيز حق طلاق گفتن را دارد ولى بخواهد زن را از وكالت عزل كند وكالت شرط شده باطل نمىشود.
(مسأله 2549) زنى كه شوهرش گم شده، اگر بخواهد به ديگرى شوهر كند بايد نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل نمايد.
(مسأله 2550) پدر و جد پدرى ديوانه مىتوانند زن او را طلاق بدهند.
(مسأله 2551) اگر پدر يا جد پدرى براى طفل خود زنى را صيغه كند، اگر چه مقدارى از زمان تكليف بچه جزء مدت صيغه باشد، مثلا براى پسر چهارده ساله خودش زنى را دو سال صيغه كند، چنانچه صلاح بچه باشد مىتواند مدت آن زن را ببخشد ولى زن دائمى او را نمىتواند طلاق دهد.
(مسأله 2552) اگر از روى علاماتى كه در شرع معين شده، مرد دو نفر را عادل بداند و زن خود را پيش آنان طلاق دهد، ديگرى كه عدالت آنان نزدش ثابت نشده مىتواند آن زن را بعد از تمام شدن عدهاش براى خود يا براى كس ديگر عقد كند، اگر چه احتياط مستحب آنست كه از ازدواج با او خوددارى نمايد و براى ديگرى هم او را عقد نكند.