است، و لكن او از همنشين خودش بسيار بد حال تر و از خصم خود فرارى تر است به جهت اينكه شايد بعضى از ضررها و زيانها به او برسد. تلاش مى نمايد كه با دست لرزان خود، خود را نجات دهد و با چشمان نابينا واقعيتها را ببيند، در حالى كه از سوز نيشها مىلرزد و سنگهاى آسمانى به او اصابت مى كند بدون اينكه شهابى باشد و او پنداشته كه شايد ابرى جهت نجات او يا فرياد رسى باشد.
و اگر براى پاسخ و فهميدن مخير گردد، پاسخ مى دهد و سر و ته مطلب را به هم مى آورد، در اين صورت است (كه به جاى پاسخ حقيقى) وسيله اى را حركت داده و خيال و شبحى را ظاهر ساخته، و چيز پليدى را پاكيزه جلوه داده، فرو مايه اى را برترى مى دهد و اين (كلام) هرگز ما را بى نياز نمى كند، چگونه ما را بى نياز گرداند در حالى كه هنوز نتوانسته لباس خود را ببافد و يا بفندك خود آتش افروزد و يا از كمان خود تيرى را رها كند و يا زندانى خود را در بند كند كه خود كليد درب منزل و روغن چراغ خود را كم دارد، زيرا جهت او به سوى قبله خود نمى باشد (روش او صحيح نمى باشد) و وسيله درو كردنش در زمين خودش نمى باشد و دلو او نيز در چاه خودش بسته نشده است. همانا اين شخص، سوسمار را در غير لانه اش شكار مى كند و ملاقه اى را در غير ديگ فرو مى برد و او مثل هيزم كشى است در هنگام شب و يا دوشنده كبوتر يا پرتاب كننده بدون هدف يا در مصيبتى بسيار بزرگ غوطه ور شده و از آن، بلا كفى بر مى دارد.
بدان كه فهم هر چيزى آسان است و اگر او از فطرت بهره مند شود هر آينه قدرت دارد بنويسد هرچه را كه ابن مقله مىنويسد و هر آينه بازى كند با آنچه كه نابغه بازى مى كرد و چه بسا بر بعضى برتر شود به جديت و تلاش و كوشش. و ممكن است آسانى آن مطلب او را فريب دهد كه در آن حال از هدف اصلى باز بماند. نوشتن و بازى لفظ را مثال براى ديگر اسباب قرار بده پس توقف كن و اكتفا بر مقدار علم و فهم خود بنما و چه خوب فرموده است: (كار كنيد، چه اينكه هر كه توانايى دارد