اين اعدام را وجودات گرفته باشد؟
پاسخ به اين سؤال از دقت در ويژگيهاى ذاتى جهان طبيعت به دست مى آيد.
توضيح آنكه: تأثير و تأثر موجودات مادى در يكديگر و تغيير و تحول و تضاد و تزاحم، از ويژگيهاى ذاتى جهان مادى است، به گونه اى كه اگر اين ويژگيها نمى بود، چيزى به نام (جهان مادى) وجود نمى داشت.
به ديگر سخن: نظام على و معلولى خاص در ميان موجودات مادى، نظامى است ذاتى كه لازمه سنخ وجودهاى مادى مى باشد. پس يا بايد جهان مادى با همين نظام به وجود بيايد و يا اصلا به وجود نيايد. اما علاوه بر اينكه فياضيت مطلقه الهى اقتضاى ايجاد آن را دارد، ترك ايجاد آن، خلاف حكمت نيز هست، زيرا خيرات آن به مراتب بيش از شرور بالعرضش مى باشد، بلكه تنها كمالات وجودى انسانهاى كامل، بر همه شرور جهان برترى دارد.
از يك سوى، پديد آمدن پديده هاى نوين در گرو نابود شدن پديده هاى پيشين است. و همچنين بقاى موجودات زنده به وسيله ارتزاق از نباتات و حيوانات ديگر تأمين مى شود. و از سوى ديگر: كمالات نفسانى انسانها در سايه تحمل سختيها و ناگواريها حاصل مى گردد. و نيز وجود بلاها و مصيبتها مايه بيدارى از غفلتها و پى بردن به ماهيت اين جهان و عبرت گرفتن از حوادث مى شود.
انديشيدن درباره تدبير نوع انسان، كافى است كه به حكيمانه بودن اين نظام پى ببريم، بلكه انديشيدن پيرامون يكى از شئون تدبير وى، يعنى موت و حياتش نيز كفايت مى كند، زيرا اگر قانون مرگ و مير بر انسانها حاكم نبود، علاوه بر اينكه به سعادتهاى اخروى، نايل نمى شدند و نيز از مشاهده مرگ ديگران، عبرت نمى گرفتند، اساسا آسايش دنيوى هم به هيچ وجه براى آنان ميسر نمى گشت، مثلا اگر همه انسانهاى پيشين، امروز زنده بودند، پهنه زمين براى مسكن آنان هم كفايت