مادى و محسوس، بعضى بعض ديگر را خنثى مى كنند و از كار مى اندازند، در مواقع خاصى تحت تأثير علل معنوى نيز از كار مى افتند.
كسى كه تنها علل مادى و محسوس را مى بيند، خيال مى كند سبب، منحصر به همين چيزهاست، نمى داند كه هزاران علل و اسباب ديگر نيز ممكن است به حكم قضاء و قدر الهى در كار باشند و آن گاه كه آن علل و اسباب پا به ميان گذاشتند، اسباب و علل مادى را خنثى و بى اثر مى كنند.
در خود قرآن كريم اين مطلب به بيانى بليغ تر و رساتر از آنچه در زبان اخبار و احاديث آمده، بيان شده است.
در جريان جنگ بدر مى فرمايد: (واذ يريكموهم اذ التقيتم في اعينكم قليلا ويقللكم في اعينهم ليقضى الله امرا كان مفعولا والى الله ترجع الامور). (1) يعنى: (ياد كن آن زمان را كه خداوند، آنان (خصم) را هنگامى كه با آنها برخورديد، در چشم شما اندك، وشما را در چشم آنها اندك نماياند، براى اينكه به انجام رساند چيزى را كه شدنى بوده است، همه كارها به خداوند باز گردانده مى شود).
اين جريان يكى از موارد تقدم پيدا كردن علل معنوى بر علل مادى است.
هنگامى كه قومى در اثر گام برداشتن در راه درستى و صلاح، شايستگى، تأييد و نصرت پيدا كنند، و قومى ديگر بر عكس، مستحق خذلان و نابودى گردند، نظام متقن واتم واكمل جهان، قوم اول را با همه كمبود وسائل و تجهيزات مادى، تحت حمايت خود قرار مى دهد و قوم دوم را با همه وسائل و اسباب مادى، به زوال، محكوم مى كند.
و نيز قرآن كريم مى فرمايد: