به شيفتگى و دل دادگى نسبت به لذايذ دنيا و غفلت از خدا نمى گردد: (لكيلا تأسوا على مافاتكم ولا تفرحوا بما آتاكم والله لايحب كل مختال فخور) (1) با اين همه بايد توجه داشت كه مسألة قضاء و قدر به صورت نادرستى تفسير نشود و بهانه اى براى تنبلى و راحت طلبى و سلب مسؤليت، قرار نگيرد، زيرا اين گونه برداشتهاى غلط از معارف دينى، نهايت آرزوى شياطين انس و جن، و موجب سقوط در خطرناك ترين دره هاى شقاوت و بدبختى دنيا و آخرت است) (2).
و شايد به همين سبب باشد كه در بسيارى از روايات، از ورود اشخاص كم استعداد در اين گونه مسائل منع شده است.
اعتقاد به قضاء و قدر الهى، علاوه بر اينكه درجه ارزشمندى از معرفت خدا و موجب تكامل انسان در بعد عقلى به شمار مى رود، آثار عملى فراوانى دارد كه به برخى از آنها اشاره شد. و اينك به بيان برخى ديگر از آنها مى پردازيم:
كسى كه پيدايش حوادث را تابع اراده حكيمانه خداى متعال و مستند به تقدير و قضاء الهى مى داند، از پيشامدهاى ناگوار نمىهراسد. و در برابر آنها خود را نمىبازد و به جزع وفزع نمى افتد، بلكه توجه به اينكه اين حوادث، جزئى از نظام حكيمانه جهان است و طبق مصالح و حكمتهايى رخ داده و مى دهد، با آغوش باز از آنها استقبال مى كند و ملكات فاضله اى از قبيل: صبر، توكل، رضا و تسليم را به دست مى آورد.
و نيز شيفته و فريفته خوشيها و شاديهاى زندگى نمى شود و به آنها مغرور و سرمست نمى گردد و نعمتهاى خدا داده را وسيله فخر فروشى و به خود باليدن، قرار نمى دهد.
اين آثار ارزنده، همان است كه در اين آيه شريفه، به آنها اشاره شده است.
(ما اصاب من مصيبة في الارض ولا في انفسكم إلا في كتاب من قبل أن نبرأها ان