به ظهور معرفى نكردهاند، بلكه از آن بعنوان آخرين فتنه تعبير نمودهاند، اما مشخصاتى كه برايش شمردهاند، همان ويژگيهاى فتنه متصل به ظهور حضرت است.
حال اگر اين دو گروه از احاديث را كنار هم قرار دهيم به خوبى روشن مىشود كه منظور احاديث گروه دوم نيز همان فتنه اى است كه در احاديث دسته اول بيان شده است.
فتنه قبل از ظهور با ويژگى هاى خاص خود، نه با فتنه ها و توطئه هاى داخلى سالهاى اوليه ظهور اسلام تطبيق مىكند و نه با حمله مغولها و نه با جنگ هاى صليبى كه هجومهاى اوليه آن 900 سال قبل آغاز شد و فراز و نشيبهاى مختلفى را در بر داشت. آرى اين ويژگى ها تنها بر بخشى از هجوم غربى ها بر امت اسلام منطبق است كه در اين اواخر اتفاق افتاد و طى آن غربى ها توانستند با هجوم همه جانبه، نيروهاى نظامى خود را به سرزمينهاى اسلامى كشانده و به سرعت آنان را در يك فتنه و توطئه گرفتار نمايند و در قلب سرزمين هاى اسلامى، ريشه يهوديان هم پيمان خود را استوار سازند.
از پيامبر (صلى الله عليه وآله) روايت شده است كه فرمود:
" سوگند به آن كه جانم در دست اوست، بر امت من قومى فرمانروايى كنند كه اگر دم برآورند آنها را بكشند و اگر سكوت نمايند همه چيز آنها را مباح شمرند، اموالشان را از آن خود كرده و حرمت نواميس آنان را زير پا گذارند. خونشان را ريخته، و دلهاشان را مالامال از كينه و وحشت گردانند، آنان را پيوسته هراسان، پريشان و بيمناك بينى. در آن روزگار گروهى از مشرق و جمعى از مغرب وارد شوند و بر امت من فرمانروائى كنند، پس واى بر حال ضعيفان امت من از دست آن ستم پيشگان، و واى بر ستمگران از عذاب الهى، چرا كه آنها نه به كوچك رحم نمايند، و نه حرمت بزرگ و پير را نگاه دارند، و از هيچ كارى روى گردان