مىكنند. به نظر مىرسد كه يمنىها علاوه بر آماده كردن مقدمات ظهور، در حوادث آن روز حجاز كه با خلأ سياسى روبرو خواهد بود ايفاى نقش خواهند كرد.
در حجاز، پادشاهى به نام عبد الله كه از خاندان معروف آن سرزمين است، به قتل مىرسد، او آخرين پادشاه سرزمين حجاز خواهد بود. در پى اين حادثه بر سر جانشينى او اختلافات فراوانى ايجاد مىشود. اين اختلافها به خلأ سياسى در منطقه حجاز منتهى گشته و تا ظهور حضرت ادامه مىيابد:
" آنگاه كه عبد الله بميرد، مردم در انتخاب جانشين او به توافق نرسند، اختلاف ها آغاز شود و اين اختلاف به خواست خداوند، تا ظهور مولايتان تداوم يابد. بطورى كه دوران سلطنتهاى طولانى به پايان رسد و عمر حكومت حاكمان به چند ماه و چند روز كاهش يابد. ابو بصير مىگويد: عرض كردم: آيا اين دوران طولانى خواهد بود؟ فرمود: هرگز. " پس از قتل عبد الله، اختلافها به درگيرى ميان قبائل حجاز تبديل مىگردد:
" از نشانه هاى ظهور، حادثهاى است كه بين مكه و مدينه رخ مىدهد. به امام عرض كردم حادثه چيست؟ فرمود: بر اثر تعصبهاى قبيلهاى، ميان مكه و مدينه فلانى پانزده نفر از سران قبيله فلان را خواهد كشت ".
در حديثى از عبد الرحمان بن سيابة آمده است:
" امام صادق (عليه السلام) فرمود: چگونه خواهيد بود روزگارى كه شما را نه دسترسى به امامى هدايتگر باشد و نه دانشى روشنگر. در حالى كه گروهى از شما از گروه ديگر متنفر و گريزانيد. در آن آزمايش خوبان و مخلصان از ديگران شناخته شوند. جنگ و اختلاف بالا گيرد بطورى كه قدرت، در آغاز روز به دست كسى افتد و در پايان همان روز از او گرفته شده و به قتل رسد (1) ".
در همين حال نشانه هاى ظهور آشكار مىگردد و شايد بزرگترين نشانه، همان