امامت هستند؟
نه، اينها معتقد به امامت نيستند، اگر معتقد به امامت بودند، تا نمك هم با آنها مساعدت مى كردم. (1) 2. گرانى ارزاق عمومى: نرخ گندم و نان روز به روز در مدينه بالا مى رفت. نگرانى و وحشت بر همه مردم مستولى شده بود. آن كس كه آذوقه سال را تهيه نكرده بود در تلاش بود كه تهيه كند در اين ميان مردمى هم بودند كه به واسطهء تنگدستى مجبور بودند روز به روز آذوقه خود را از بازار بخرند.
امام صادق (عليه السلام) از " معتب " وكيل خرج خانه خود پرسيد: " ما امسال در خانه گندم داريم؟ بلى يا ابن رسول الله، به قدرى كه چندين ماه را كفايت مى كند، گندم ذخيره داريم. آنها را به بازار ببر و در اختيار مردم بگذار و به فروش.
يا ابن رسول الله گندم در مدينه ناياب است. اگر اينها را بفروشيم، ديگر خريدن گندم براى ما ميسر نخواهد شد.
همين است كه گفتم. همه اينها را ببر و در اختيار مردم بگذار و به فروش.
معتب دستور امام را اطاعت كرد، گندم ها را فروخت و نتيجه را گزارش داد.
امام به او دستور داد: بعد از اين نان خانه را روز به روز از بازار بخر. نان خانه من نبايد با نانى كه در حال حاضر توده ء مردم مصرف مى كنند تفاوت داشته باشد. نان خانه من بايد از اين پس نيمى گندم و نيمى جو بوده باشد من به حمد الله توانايى دارم كه تا آخر سال خانهء خود را با نان گندم به بهترين وجهى اداره كنم، ولى اين كار را نمى كنم تا در پيشگاه إلهى، مسأله اندازه گيرى معيشت را رعايت كرده باشم... ". (2)