را بخواند، و بدون خواندن نماز احتياط، نماز را از سر نگيرد، و اگر پيش از انجام كارى كه نماز را باطل مىكند نماز را از سر بگيرد، نماز دومش هم باطل است، ولى اگر بعد از انجام كارى كه نماز را باطل مىكند، مشغول نماز شود، نماز دومش صحيح است.
(مسأله 1211) وقتى يكى از شكهاى باطل براى انسان پيش آيد، و بداند كه اگر به حالت بعدى منتقل شود براى او يقين يا گمان پيدا مىشود، جائز نيست با حالت شك نماز را ادامه دهد، مثلا اگر در حال ايستادن شك كند كه يك ركعت خوانده يا بيشتر و بداند كه اگر به ركوع رود به يك طرف يقين يا گمان پيدا مىكند جائز نيست با اين حال ركوع كند.
(مسأله 1212) اگر اول، گمانش به يك طرف بيشتر باشد، بعد دو طرف در نظر او مساوى شود، بايد بدستور شك عمل نمايد. و اگر اول دو طرف در نظر او مساوى باشد و به طرفى كه وظيفه او است بنا بگذارد، بعد گمانش به طرف ديگر برود، بايد همان طرف را بگيرد و نماز را تمام كند.
(مسأله 1213) كسى كه نمىداند گمانش به يك طرف بيشتر است يا هر دو طرف در نظر او مساويت بايد بدستور شك عمل كند.
(مسأله 1214) اگر بعد از نماز بداند كه در بين نماز حال ترديدى داشته، كه مثلا دو ركعت خوانده يا سه ركعت، و بنا را بر سه گذاشته، ولى نداند كه گمانش به خواندن سه ركعت بوده، يا هر دو طرف در نظر او مساوى بوده، بايد نماز احتياط را بخواند.
(مسأله 1215) اگر موقعى كه تشهد مىخواند، يا بعد از ايستادن شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه، و در همان موقع يكى از شكهائى كه اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتفاق بيفتد صحيح مىباشد، براى او پيش آيد، مثلا شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت، چنانچه بدستور آن شك عمل كند نماز صحيح است.
(مسأله 1216) اگر پيش از آن كه مشغول تشهد شود، يا پيش از ايستادن