(قدر تكوينى) مى باشد، بنابراين، به طور خلاصه: يك معناى قضاء و قدر، به رسميت شناختن قانون علت و نظام خاص علت و معلول است.
روشن است كه حكم و فرمان در جهان تكوين، همان انجام دادن يك موضوع است، خواه اين كار بدون واسطه (و به اصطلاح بالمباشره) انجام گيرد يا با واسطه (و به اصطلاح بالتسبيب) بنابر اين، قضاى الهى، تمام كارهايى است كه به فرمان خداوند در جهان هستى صورت مى گيرد، خواه بدون واسطه باشد و يا با استفاده از نظام علت و معلول. و قدر الهى نيز اندازه گيرى اين حوادث، در عالم تكوين است.
به عنوان مثال: تولد يك فرزند از تركيب نطفه پدر و مادر (اسپرم واوول) يك فرمان تكوينى و قضاء الهى است، در حالى كه لحظه تولد و چگونگى آن و مشخصات كودك، قدر الهى است.
در آيات قرآن نيز (قضاء و قدر) كرارا به اين معنا آمده است: (فقضاهن سبع سموات). (1) طبق اين آيه، ايجاد آسمانهاى متعدد، يك قضاى الهى است.
و در آيات متعددى مى خوانيم (اذا قضى امرا فانما يقول له كن فيكون) (2) (قضاء) همانند (قول و امر) (كه در اين آيات وارد شده) چيزى جز فرمان خلقت و آفرينش و نظام علت و معلول نيست) در مورد (قدر) نيز آيات متعددى بر معناى ياد شده تأكيد دارد: (والله يقدر الليل والنهار) (3) و يا (والقمر قدرناه منازل). (4) احتياج به تذكر ندارد كه (قدر) در اين آيات، چيزى جز اندازه گيرى در مورد