وجود و ايجاد اشياء است. و حكم به وجود اشياء است. و اشياء به موجب آن، ضرورت وحتميت پيدا مى كنند. و همچنين علم الهى (و يا مرتبه اى از علم الهى) از آن جهت (قدر) ناميده مى شود كه حدود و اندازه اشياء، بدان منتسب است.
على هذا، (قضاء علمى) عبارت است از علمى الهى كه منشأ حتميت و ضرورت اشياء است، و (قدر علمى) عبارت است از علمى كه منشأ حدود و اندازه اشياء است.
(قضاء و قدر) احيانا در مورد اعيان موجودات نيز اطلاق مى شود و قضاء و قدر عينى ناميده مى شود و در اين صورت، قضاء الهى عبارت است از نفس ضرورت و حتميت اشياء از آن جهت كه منتسب است به واجب الوجود، و قدر الهى عبارت است از نفس تعيين وجود و اندازه وجود اشياء از آن جهت كه منتسب است به خداى واجب الوجود). (1) مى دانيم كه براى علم خداوند، مراتبى است:
الف - يك مرتبه از علم خداوند، علم به اشياء است، در مرتبه ذات كه به (علم ذاتى) تعبير مى شود كه به بيان حكمت متعاليه، اين علم، علم اجمالى در عين - كشف تفصيلى و يا به تعبير ديگر: علم قبل الايجاد است.
ب - مرتبه ديگر علم به اشياء و پديده هاى عالم طبيعت از طريق علم به مفارقات نوريه و به تعبير آيات و روايات، علم به خزائن و لوح محفوظ و كتاب مبين است كه به (علم فعلى و يا علم خارج از ذات) ناميده مى شود.
ج - مرتبه ديگر: (علم به اشياء و موجودات) است در مرتبه خود اشياء و موجودات، كه اين نيز به (علم فعلى) موسوم است.
مشهور از حكما، منظور از (قضاء علمى) را علم خداوند به موجودات و اشياء