البته اين پاكسازى هاى وسيع، موجى از وحشت و رعب و ترديد در عراق و ساير نقاط جهان ايجاد مىكند زيرا در بعضى روايات آمده است كه گروهى از مردم آنگاه كه اين كشتار وسيع را مشاهده مىكنند با خود مىگويند: او از ذريه فاطمه (عليها السلام) نيست، او اگر از نسل فاطمه بود بر مردم ترحم مىكرد. در حديثى كه قبلا بيان كرديم آمده بود كه بعضى از اصحاب خاص آن حضرت تاب و تحمل اجراى برخى احكام او را ندارند و با مشاهده كشتار مخالفان دچار شك و ترديد مىگردند تا جائى كه يكى از آنان كه كنترل اعصاب خود را از دست داده نسبت به حضرت زبان اعتراض مىگشايد.
از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: " قائم (عليه السلام) پيش مىرود تا به " سوق " برسد، مردى از نسل پدرش به او مىگويد: شما مردم را مانند گله گوسفندان مىترسانيد. آيا اين كار شما با دستورى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) صورت مىگيرد يا خير؟ امام افزود: در ميان مردم نيرومندتر از آن مرد وجود ندارد. در اين لحظه مردى از عجم بر آن شخص بانگ مىزند كه: ساكت شو و الا گردنت را مىزنم. آنگاه قائم (عليه السلام) فرمانى از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) را به آنان نشان دهد " (1) از حديث مىتوان فهميد كه مرد معترض، علوى است و منظور از " سوق " يا بازار شهر است و يا مكان خاصى با اين نام.
در روايت ديگرى آمده: مردى آن شخص معترض را به سكوت وادار مىكند، مسؤول بيعت گرفتن براى حضرت مهدى (عليه السلام) است. از امام باقر (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: " زمانى كه او به ثعلبيه (2) رسد، شخصى از ذريه پدرش كه پس از مهدى، از همه نيرومندتر و شجاع تر است در مقابل او مىايستد و مىگويد: اى فلان! چه مىكنى به خدا سوگند تو مردم را همچون گله