امام عسكرى، نماز بخواند كنار زد و خود بر جنازهء پدرش نماز گزارد، (1) و در تمام مدت غيبت صغرى نيز شيعيان توسط نائبان خاص با امام ارتباط داشتند و امام توسط نواب به سؤالات شيعيان پاسخ مى فرمودند، و كرامات و معجزات بسيار به دست نائبان خاص جارى شد كه روز به روز بر قوت اعتقاد و اطمينان دوستداران مى افزود.
هنگامى كه معتمد عباسى تمايل و علاقهء قلبى مردم را نسبت به امام حسن عسكرى (عليه السلام) احساس نمود و يقين كرد كه زندانهاى متوالى و مكرر نمى تواند ريشههاى اين محبت و مودت را از قلوب و اعماق ضمير مردم، ريشه كن سازد وى پيوسته وجود او را زنگ خطرى به زوال حكومت خود تلقى مى كرد، سعى و كوشش خود را در برانداختن آن وجود پر فيض به كار مى انداخت و هميشه در صدد چاره جويى بود تا عاقبت نتيجهء فكر او به اين مرحله انجاميد كه آن بزرگوار را مسموم نمايد و براى اسكات مردم و فريب دادن افكار عمومى شيعيان و علاقه مندان صحنه اى به وجود آورد و پزشكانى را براى معالجه آن حضرت، گسيل داشت و خود مرتب به عيادت و احوال پرسى حضرت مى شتافت ولى سم آثار خود را در وجود آن حضرت باقى گذاشت تا اينكه بعد از هشت روز بسترى شدن در هشتم ماه ربيع الأول سال 260 هجرى به سراى جاودان شتافت.
بهرهء ما از اين گزارش آنچه از اين گزارش مستند كه اغلب مورخين وتذكره نويسان آن را ضبط كرده اند مستفاد مى شود اينكه: " مسموميت آن حضرت به وسيله ايادى و عوامل خلافت، خالى از قوت و عارى از صحت نبوده است به حدى كه افكار عمومى مردم آن روز را متوجه قضاياى زير پرده نموده است و همين شايعات و گفتگوها، عوامل خلافت را به اضطراب و تشويش افكنده است تا اينكه خواستند با ترتيب دادن چنين صحنه سازى ها و تهيه سرپوشهاى مصنوعى افكار آگاه و بيدار مردم را سركوب و خنثى سازند و اين گزارش مؤيد آن شهرتى است كه دربارهء مسموميت و شهادت پيشوايان معصوم (عليها السلام)، از امام