مؤيد را در لحاف مسمومى پيچيدند و دو سوى آن را بستند تا جان داد، آنگاه فقيهان و قاضيان دربارى را به مشاهدهء جسد او فرا خواندند تا ببينند در او اثر شكنجه اى نيست و وانمود كنند كه به مرگ طبيعى خود، درگذشته است! (1) در حكومت معتز، بيش از هفتاد نفر از علويان و دودمان جعفر طيار و دودمان عقيل بن ابيطالب را كه در حجاز قيام كرده بودند اسير كرده و به سامرا آوردند (2) و دوستان امام عسكرى (عليه السلام) در زمان اين خليفه، در رنج و فشار كامل بودند، و برخى در نامه اى كه به امام (عليه السلام) نوشتند از اوضاع شكايت كردند، امام در پاسخ مرقوم فرمودند: سه روز ديگر فرج و رهايى حاصل مى شود (3) و همچنان شد كه امام فرموده بود، و سپاهيان ترك دربار عباسى كه معتز را در جهت منافع خويش نمى ديدند بر او شوريدند و او را مجبور به خلع خود از خلافت ساختند، و سپس او را در سردابى انداخته درب آن را مسدود نمودند تا در همانجا هلاك شد. (4) 5. مهتدى:
محمد فرزند هارون در ماه رجب سال 255 به خلافت رسيد و در سن 38 سالگى در سال 256 كشته شد كه مدت حكومت او يازده ماه بود. مردم در عصر او از مسائل ضرورى زندگى به مباحثات بى ثمر و جدالهاى بى محتواى قديمى بودن قرآن و خلقت يا عدم خلقت قرآن كشانده شدند.
از دانشمندان معاصر حكومت او مى توان " جاحظ " شاعر و نويسنده نامور عرب را نام برد. پس از معتز، " مهتدى " به خلافت رسيد، اين ستمگر رفتارى منافقانه داشت، در ظاهر زهد مى فروخت، و از عياشى اجتناب مى ورزيد چنان كه زنهاى خواننده را دور ساخت و منكرات ديگر را ممنوع كرد و به دادرسى مظلومان تظاهر مى نمود، اما مدتى