آن كنيز تحت نظر بود ولى سرانجام اثرى از حمل ظاهر نشد وكذب گزارش روشن گشت! (1) در اين هنگام معتمد براى آنكه وانمود كند كه از امام عسكرى (عليه السلام) فرزندى باقى نمانده، و شيعيان از وجود امام بعدى نوميد گردند، دستور داد ميراث آن حضرت ميان مادر و برادرش جعفر تقسيم شود، (2) ولى شيعيان همچنان عقيده داشتند كه از امام فرزندى باقى مانده است كه امامت را به عهده دارد، (3) زيرا تعدادى از آنان فرزند خردسال امام را قبلا ديده بودند (چنان كه نمونهء آن را قبلا گفتيم).
در هر حال فشار و اختناق و انواع محدوديتها در مورد خاندان امام براى يافتن امام دوازدهم همچنان ادامه داشت تا آنكه قيام " يعقوب بن ليث صفارى " در " خراسان "، و مرگ ناگهانى " عبيدالله بن يحيى بن خاقان " و آشوب وفتنهء " صاحب زنج " در " بصره " پيش آمد و دربار عباسى عباسى تمام نيروى خود را براى مقابله با اين حركتها بسيج كرد و ديگر مجال تعرض و سختگيرى در مورد خاندان امام باقى نماند! (4) (5) خلفاى بنى عباس و كارگزاران حكومت آنان شنيده بودند كه امامان اهلبيت (عليه السلام) 12 نفرند و دوازدهمين آنان پس از غيبت و ظهور، بساط ستمگران را برمىچيند، و به حكومتهاى باطله پايان مى دهد و جهان را از عدل و داد پر مى سازد. آگاهى از اين موضوع به ويژه در اين اواخر (دوران امام هادى و امام عسكرى) موجب نگرانى آنان بود، و به همين جهت به شدت از امام عسكرى (عليه السلام) مراقبت مى كردند و بسيار مايل بودند كه از