در انتظار نوزاد خلفاى عباسى كه مطالب فراوانى دربارهء مهدى امت از زبان اخبار و احاديث شنيده بودند (اخبارى كه تنها متجاوز از 146 حديث آن مى گويد: مهدى فرزند بلافصل امام حسن عسكرى (عليه السلام) است) از اينرو گوش به زنگ بوده و هميشه در انتظار چنين مولودى ثانيه شمارى مى كردند و آنان به خوبى از مبارزات و قيام آن موعود منتظر، بر ضد ستم و حكومتهاى باطل و ستمگر آگاه بوده، و در دل هراس زجر دهندهاى نسبت به خاندان رسالت داشتند و سعى و كوشش مى كردند كه پيشوايان معصوم را، تحت نظر و كنترل دقيق خود بياورند از اينرو متوكل عباسى كه از نفوذ و موقعيت علمى و معنوى دهمين پيشوا سخت به هراس افتاده بود دستور داد به صورت اجبارى آن حضرت را به مركز حكومت خود (سامراء) (1) فرا خواند و در پادگان نظامى شهر جا دهند تا مرتب از نزديك، مراقب و مواظب اوضاع و اخبار داخل و مسائل خارجى آنان باشند او مدت ده سال و نه ماه از زندگى خود را در آن محل سپرى ساخت و به همين مناسبت فرزندش امام حسن با لقب عسكرى شهرت يافت. (2) گاهى از هر دو بزرگوار به " عسكريين " تعبير آورده شده است. خليفه عباسى معتمد كه مست كنيزان ولعبتهاى آنان شده بود محض ارعاب و تهديد و نشان دادن قدرت و حشمت خود نسبت به امام يازدهم، فرمان داد سپاهيان در حين عبور هر كدام يك كيسه خاك با خود بردارند و در يك نقطه بريزند و تلى به وجود بياورند تا بدين وسيله عظمت و قدرت ظاهرى خود را به امام حسن عسكرى (عليه السلام) نشان بدهد. او به اين طعنه ها و اظهار عداوتها، كفايت نكرد بلكه دستور داد بايد سه سال امام در زندان به سر برد.
در محيط زندان زهد و عبادت آن حضرت به حدى بود كه محيط زندان نه تنها تغييرى در وجود او