حال إحتضار و جان دادن است باز شاگردان مكتب تربيتى را مورد توجه قرار داده كه جان آنان را با آب زلال چشمهء معرفت، شستشو دهد. او گوش به سخنان پدر دارد كه يكى از علاقه مندان به نام " ابو دعامة " به عنوان عيادت وارد مى شود پس از احوالپرسى هنگامى كه مى خواهد اجازهء مرخصى كسب كند امام (عليه السلام) مى فرمايد: " چون حقى از شما بر عهدهء من است آيا مى خواهى با گفتن حديثى آن را تلافى نموده و تو را مسرور سازم؟
راوى حديث مىگويد اى فرزند رسول خدا (صلى الله عليه وآله)! چه قدر نيازمند چنين حديثى هستم؟
امام فرمود: پدرم محمد بن على از پدرش على بن موسى الرضا و او هم از پدرش موسى بن جعفر و او هم از پدرش جعفر بن محمد و او هم از محمد بن على باقر و او هم از على بن الحسين و او هم از حسين بن على و او هم از على بن ابى طالب او هم از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل فرمود: " بسم الله الرحمن الرحيم، الأيمان ما وقرته القلوب، وصدقته الأعمال والأسلام ما جرى به اللسان، وحلت به المناكحة ".
" به نام خداوند بخشنده مهربان، ايمان چيزى است كه دلها آن را با خود دارند و اعمال و كردارها آن را تصديق مى كنند، ولى اسلام آنست كه در زبان جارى مى شود و موجب حلال بودن نكاح و وصلت مى گردد ".
راوى مى گويد: به خدا قسم نمى دانم زيبائى حديث بيشتر است، با زيبائى سند آن؟
امام هادى مى فرمايد: اين حديث در صحيفه اى كه با املاء رسول خدا و خط جدم على (عليه السلام) تدوين شده است - كه و ما خاندان آن صحيفه را از همديگر، به ارث و يادگار مى بريم - ثبت گرديده است. (1) 6 سال دوران امامت در عراق ابوبكر فدفكى مى گويد: پيشواى دهم به من مرقوم فرمودند: " پسرم حسن از عموم نوادگان پيامبر (صلى الله عليه وآله)، به پيشوايى و امامت شايسته تر و زيبندهتر است. او بزرگترين فرزندان موجود من است. به جاى من او مى نشيند و شايسته است در احكام و مسائل