ملت نصارى كه انتظار " عيسى " و " فادى " (1) را مى كشند در واقع حجت خدا را مى طلبند چون مهدى موعود وارث خدا و نجات دهندهء انسانيت از فتنه ها و شرها است.
بشر امروز با همه پيشرفتهاى افسانهوار كه در دانشهاى تجربى به هم رسانيده است در عين حال به ناتوانى خجلت آور خود در حل گرفتاريها و مشكلات اخلاقى و روانى، خويش معترف است و انتظار منجى و مصلحى را مى كشد كه به اين همه نابسامانيهاى بين المللى و فجايع انسانى، خاتمه بخشد، آرى او خواهد آمد ". (2) در آئينه شعر و ادب محتواى شعر و ادب و زبان عمومى مردم، آينه و نشانگر محيط زندگى هر عصرى است در صورتى كه خالى از اغراض و مقاصد شخصى بوده باشد. يكى از اهل ادب نامور آن روز به نام " ابوالعتاهيه " تابلوى گويايى از روزگار عباسى را در اختيار ما مى گذارد كه بهترين نشانگر اوضاع جابرانهء آن روز است. او در اشعار خود مىسرايد: " آيا كسى هست كه نصايح و پندهاى مرا به گوش خليفه و زمامدار مردم برساند؟ در روزگار خلافت شما نرخها و قيمتها خيلى بالا رفته است و تجارات ومعاملات رو به كسادى و نابودى نهاده است و مردم در بيچارهگى و فقر و فلاكت به سر مى برند غم واندوه فراوان بر بيچارهگان و يتيمان و بيوه زنان مستولى گشته است كه آنان را به زانو در آورده است آنان شكايتهاى خود را با صداى بلند و لرزان به گوش خليفه مى رسانند تا از وضعى كه پيدا كرده اند آسايش و آرامشى پيدا كنند، در اين روزگار مسئول و پناهگاه شكمهاى گرسنه و بدنهاى عريان و برهنه، جز خليفه كى مى تواند باشد؟ من گزارشهاى ملت بيچاره و ستمديده را به طور كامل، به گوش شما خليفهء مسلمانان رساندم ".
نيرنگهاى خلفاى عباسى با آنكه زمامداران اموى و عباسى در منحرف ساختن حكومت اسلامى از محور اصلى