بزرگوار و با فضيلت بود. با اين سخنان انديشه و نگرانى ام بيشتر و خشمم نسبت به پدر، فزونتر شد. ديگر هم و غمى جز اين نداشتم كه دربارهء ابن الرضا پرس و جو كنم و پيرامون او كاوش و بررسى نمايم. از هيچ يك از بنى هاشم و سران سپاه و نويسندگان و قاضيان و فقيهان و ديگر افراد دربارهء او سوالى نكردم جز آنكه او را در نظر آنان در نهايت بزرگى و ارجمندى و والايى يافتم، همه از او به نيكى ياد مى كردند و او را بر تمامى خاندان و بزرگان خويش مقدم مى شمردند. (بدين گونه) مقام او، در نظرم بالا رفت، زيرا هيچ دوست و دشمنى را نديدم مگر آنكه در مورد او به نيكى سخن مى گفت و او را مى ستود.... (1) مرز مسائل اخلاقى سوال و درخواست را كنار بگذار مادام كه توان تحمل فقر را دارى چون بر هر روزى، خير جديدى هست كه خداوند نصيب مى فرمايد و اصرار در درخواستها، آبروى فرد را مى برد، مگر آنكه در اثر درخواست درى گشوده گردد كه وارد شدن بر آن خوب و نيكو گردد. بدان! جود و بخشش، اندازه و حدى دارد اگر از حد آن تجاوز كند پس اسراف است، حزم و احتياط را اندازه است اگر از آن تجاوز كند پس ترس و جبن است، اقتصاد وميانه روى را اندازه اى است اگر از آن تجاوز نمايد پس بخل است و شجاعت را اندازه و حدى است اگر از آن تجاوز نمايد پس تهور و بى باكى است. (2) تجربه، آموزش جديد شهوات، خاطراتى از هوى و هوس فرد است، عقول و انديشهها سكون و وقار مىآفريند، در تجربهها علم و آموزش جديدى است. عبرت گيرى مفيد رشد و پيشرفت
(١٧٩٦)