افكار مردم را به سوى خود كشانيد چند لحظه اى نگذشته بود كه پيشواى دهم رو به سوى او نموده و فرمود: " پسرم! به در گاه خداوند متعال شكر و سپاس به جا بياور! چون دربارهء تو تقدير تازه اى، پديد آمده است ".
مردم تازه متوجه گرديده و دريافتند كه اين جوان غمگين و نالان فرزند برومند پيشواى دهم مى باشد او كه دلى تنگ و خاطرى پريشان داشت تا اين سخن را از پدر شنيد يكباره به گريه افتاد و گفت: " انا لله وانا اليه راجعون ".
اين جريان در سكوت مطلق گذشت مردم كه سخت اشتياق شناختن اين گوهر گرانبها را داشتند از نام و مشخصات او جويا شدند. گفته شد او ابومحمد، حسن بن على فرزند رشيد امام على النقى است ". (1) 2. رحلت پدر:
دومين حادثهء ناگوار زندگى او، رحلت اسف بار پدر بزرگوار و ارجمندش حضرت امام على النقى بود كه در سال 254 در 42 سالگى در اثر سم خليفهء عباسى " المعتز " صورت گرفت. شهادت آن بزرگوار شهر سامرا را پر از ضجه و ناله ساخت و آن سال را، سال غم و اندوه شيعه نام نهادند. هنگام وفات، نور و حكمت خدا و شمشير و امانتهاى رسول خدا را به نور چشم خود، تسليم نمود و او را وصى خود گردانيد. (2) او كه به دستور حكومت وقت عباسى، در اثر مسموميت، به فيض شهادت نائل آمده بود در منزل مسكونى خود واقع در شهر سامراء مدفون گرديد. (3) امام حسن عسكرى (عليه السلام) بر جنازهء پدر خود در جاده اى كه مقابل خانهء " موسى بن بغا " بود نماز گزارد، پيش از آنكه خليفهء عباسى يا نمايندگان او رسيده باشند.
در بالين پدر:
كنار بستر بيمارى هنگام مرگ پدر، فرزند مراقب حال و اوضاع جسمى پدر بود كه در